راضیه افخمی، مربی یوگا
بیاموز آگاه و آگاهتر شوی. آگاه از بدن، ذهن و قلب. آگاه از عمل، فکر، احساس. اینها سه بعدی هستند که باید آگاهی را بر آنها جاری ساخت. هرگاه از این سه بعد آگاه باشی، از چهارمی که همان آگاهی است نیز آگاه خواهی شد. آگاهی چهارمین بعد تعالیبخش است و تو را به سوی خدا رهنمون میکند.
باگوان شری راجینش (اوشو)
واژۀ مراقبه عبارتی است آشنا. کتابهای زیادی در این خصوص به رشتۀ تحریر درآمده است. با این وصف عدۀ کمی از افراد آن را تجربه کردهاند و عدهای تصوری نادرست از آن دارند. حقیقت مراقبه چیزی است که صرفاً به وسیلۀ خود شخص کشف میشود. اوست که با تجربۀ شخصی درک میکند مراقبه و مدیتیشن دربارۀ چیست.
فرض کنید شما به آیینهای نیاز دارید و برای خرید آن باید مسافتی را طی کنید. آیینۀ خریداری شده را با خود حمل میکنید اما در مسیر، دچار طوفان میشوید. ذرات گرد و غبار خاک تدریجا سطح آیینه را میپوشاند تا حدی که دیگر آیینه توانایی انعکاس تصویر را در خود ندارد و شفافیتش را از دست میدهد. این آیینه، ذهن شماست و گرد و غبار، حوادث زندگی و مسائل ناشی از تضادهای تربیتی، امیال سرکوفته، فشارهای سیاسی و اجتماعی و از این قبیل است. چنین ذهنی زیر بار این حوادث، ناآرام و مشوش میشود. هدف مراقبه، آرامش بخشیدن به ذهن سرگردان یا به عبارتی زدودن گرد و غبار از آیینه است. یکی از اهداف مراقبه این است که آگاهی را از گرفتاریهای خارجی، حتی برای مدتی اندک هم که شده، جدا سازد و متوجه درون کند. بین عالم درون و بیرون ارتباط وجود دارد ولی ما از آن آگاه نیستیم. مراقبه به ما میآموزد به حیات درونی خود نظر کنیم و آن را به زندگی بیرونی ارتباط دهیم.
در حین مراقبه بین سه سطح مغز یعنی مغز پایین (سطح آگاه)، مغز میانی (ذهن نیم آگاه) و مغز بالا (ضمیر ناخودآگاه) که سرچشمه و منبع الهام، بصیرت و خلاقیت است ارتباط برقرار میشود. به عبارت دیگر زمانی که در تمرکز هستیم قادر خواهیم بود آگاهی را به تمام سطوح مغز ببریم در حالیکه در حالت عدم تمرکز، آگاهی ما محدود به فعالیتهای سطحی در مغز پایین و مغز متوسط یا سطح آگاه و نیمآگاه است.
دانشی که ما تجربه میکنیم در شکل دانش روشنفکرانه است و به قسمت منطقی ذهن مربوط میشود. چنین دانشی نسبی بوده و حقیقی نیست. این مشکل علوم، تکنولوژی، فلسفه و راههای دیگر برهانی و استدلالی است که از ذهن منطقی گرفته میشود. در ورای دانش عقلانی و احساسی، دانش دیگری وجود دارد که تنها از طریق مراقبه به دست میآید و آن دانش حقیقی است که منشأ و سرچشمۀ آن در قسمت بالای هوشیاری عالی است که ما همیشه به آن آگاهی نداریم. در حین مراقبه بین سطح بالای ذهن و مغز که توسعۀ آگاهی نامیده میشود و میدان آگاهی و هوشیاری ارتباط یرقرار میشود. با ایجاد این ارتباط، مراقبه کننده موفق میشود ارتعاشهای بالاتر آگاهی را درک کند.
از یک نقطه نظر دیگر و از بعد فیزیکی، می توان به ارتباط بین مراقبه و لاکتو (اسید لاکتیک) اشاره کرد. این ماده زمانی درعضله ایجاد میشود که اکسیژن آزاد وجود نداشته باشد و ماهیچهها فعالیت شدید داشته باشند. در این وضعیت لاکتو تولید میشود تا کمبود انرژی موردنیاز را تامین کند. لاکتو در هنگام استراحت، آهسته به مواد دیگری تبدیل میشود. در مراقبه، رسیدن اکسیژن کافی به ماهیچهها به دلیل توزیع مناسب اکسیژن، منجر به کاهش شدید لاکتو میشود.
چرا تولید لاکتو چرا تا این حد مهم است؟ طبق آزمایشهای پزشکی اشخاصی که ازاختلالهای عصبی، هیجانی و تنشهای روانی رنج میبرند در مقایسه با افرادی که با آسایش خاطر زندگی میکنند در سطح بالایی از لاکتو هستند. در آزمایشهایی که در این زمینه به عمل آمده به شخص آرام مقداری لاکتو تزریق شده و دیده شده است بهطور ناگهانی سطح هیجان او بالا رفته است. مراقبه یک روش ایدهآل برای کاهش سطح لاکتو در بدن است و نتایج آن کاهش فشارخون و اضطراب است. اضطراب عامل عمدۀ بیماریهای جسمی و روانی است.
مراقبه در عرفان شرق
مراقبه در عرفان کهنسال مشرقزمین نیز ریشهای عمیق دارد و واژهای آشنا برای عموم است. از جمله مولانا، عارف نامی، قرنها پیش در مثنوی معنوی به آن اشاره نموده است. او دل را به بیشهای تشبیه کرده که تفکرات مختلف مانند حیواناتی درنده آن را مورد تاخت و تاز قرار میدهند و تمام انرژی روحانی آن را به تاراج میبرند. بنابراین لازم است انسان همواره از فضای مقدس دل مراقبت نماید. در صورت تهی شدن دل از افکار متفرق است که آفتاب روح بر آن میتابد.
“ادامه ی این مقاله را در شماره 112 مجله دانش یوگا بخوانید”