سوسن عبدالرضایی
در دنیای پر هیاهوی کنونی که سرعت در رقابت، آرامش ما را ربوده، استرس جزئی از زندگی ما شده و آرامش و سکوت دست نیافتنی به نظر میرسد، مراقبه یکی از قابلدسترسترین راهها برای ایجاد سکوت و آرامش میباشد. ولی با وجود همۀ آنچه در مورد مراقبه و فواید آن گفته شده است، باز مراقبه نمیکنیم!
موانع و مشکلاتی که مانع از مراقبه ما میشوند همان الگوهای عادتواری هستند که ذهن ما را محدود ساخته و اگر میخواهیم ذهنمان منعطف و نرم باشد، باید آنها را بشناسیم و بیاموزیم چطور با این موانع و مشکلات مواجه شویم. برخی این موانع درونی هستند مانند فراموش کردن دستورات، اضطراب و برخی موانع خارجی و بیرونی هستند مانند تنبلی، بیجراتی و …
البته میتوانیم ممنون این موانع باشیم، چراکه موانع، سبب پیشرفت ما در تمرین میشوند. ما بعد از مدتی تمرین و استمرار وقتی با مانعی مواجه میشویم حتی ممکن است خوشحال شویم چرا که فرصتی پیش آمده تا ذهنمان را تمیزتر کنیم.
فراموش کردن دستورات
یکی از این موانع، فراموش کردن دستورات است. وقتی شروع به مراقبه میکنیم، به محض آنکه ذهن از تنفس دور میشود و به جاهای دیگر میرود با مانعی به نام فراموش کردن دستور مواجه میشویم و این الگو مرتباً راه مراقبه را میبندد. وقتی دستورها را فراموش میکنیم، روی بالش خود چنان غرق فکر میشویم که یادمان نمیآید چه کاری قرار است بکنیم و دستور حاضر بودن در مقابل قدرت حواسپرتیمان بسیار ضعیف به نظر میرسد.
یکی از علتهای فراموش کردن دستورها این است که تلقی ما از مراقبه، تلقی سادهاندیشانهای است و به این ترتیب مراقبۀ ما ضعیف میشود. وقتی صرفاً منتظریم تا فکرهایی به سراغمان بیایند و ما مثل کبوتر آنها را با تیر بزنیم، عملاً فراموش کردهایم دلیل اصلی مراقبه کردن ما، ثبات، وضوح و تقویت استحکام طبیعی ذهنمان است. در واقع قدرت تمرین از جزئیات و عمق آن ناشی میشود. حالت ما، تنفس ما، تمرکز ذهن، قصد و نیت و بصیرت. حتی اگر یکی از این تاروپودها را گم کنیم، بافت تمرین ما ناقص میماند.
راه غلبه بر فراموشی دستورها، هوشیاری است. یادآوری دستورات لازم است. باید مدام جزئیات را به خودمان یادآوری کنیم. با یادآوردن حالت بدنمان شروع کنیم. آیا ستون فقراتمان صاف است؟ آیا آرامش داریم؟ نگاهمان کجاست؟ لازم است مدام یادمان بماند مراقبه چیست و چرا مراقبه میکنیم؟
تنبلی
یکی دیگر از چالشبرانگیزترین موانع خصوصاً برای تازهکاران، تنبلی است. ما دوست داریم روی مبل دراز بکشیم، تلویزیون تماشا کنیم، روی زمین ولو شویم، ولی از مراقبه کردن طفره برویم و در حالتهای افراطی، کل دنیا به نظرمان دور از دسترس و انجام هر کاری سخت و غیرممکن است و باز تنبلتر میشویم.
باید تنبلی خود را ببینیم و به آن آگاه باشیم وگرنه مدتهای مدیدی، سِر تنبلی میشویم. یکی از علائم تنبلی این است که میگذاریم طیف کاملی از افکار بیایند و بروند و احساس میکنیم 10 یا 20 دقیقه مراقبه خیلی زیاد است. ولی شاید دهها دقیقه را به فکر کردن به خبرهای مختلف و بیفایده بگذرانیم.
در پس این تنبلی نوعی عادت و وابستگی نهفته است. ما به راحتی به خیالات آشنا و افکار پراکنده خو گرفته و وابسته شدهایم. تنبلی گاهی بهصورت مشغولیت ظاهر میشود و مشغول بودن راهی برای اجتناب از مراقبه خواهد بود. مثلاً ناگهان درست قبل از شروع مراقبه متوجه کارهای کوچک میشویم. آب دادن به گلدانها، مسواک زدن، چک کردن ایمیل. این تنبلی عجولانه است که به طفره رفتن نیز معروف است. گاهی نیز برای طفره رفتن، خود را با کارهای مهم مشغول میکنیم تا از مراقبه اجتناب کنیم.
احساس عدم جسارت
یک نوع دیگر از تنبلی، بزدلی است و از موانعی که در طول تمرین پدید میآید احساس ترس و عدم جسارت به ما دست میدهد. ترس از بیحوصلگی یکی از آنهاست که به خود میگوئیم: «چقدر سخت است بنشینم و هیچ کاری نکنم.«
“ادامه ی این مقاله را در شماره 112 مجله دانش یوگا بخوانید”