یقین بیشتر در مدیتیشن
ایران یوگا
آموزه های یوگا, مدیتیشن و آرامش
509 بازدید
با وجود معلمها و مربیان زیادی که هر روزه سیستمها و فلسفههای جدیدی را وارد مکتب یوگا میکنند، این روزها رسیدن به اطمینان و یقین، از هر زمان دیگری دشوارتر شده است. نکاتی از یک یوگی هندی که تمام زندگیش را در صومعه گذرانده است میتواند به مستقر شدن هر چه بیشتر در تمرینات، به شما کمک کند.
آمریتپال سینک، یوگاژورنال، اردیبهشت 97
بسیاری از پرتوجویان سراغم میآیند که با وجود اینکه سالها یوگا کار کردهاند، اما میبینم که پر از سردرگمی و سوالات عمیق معنوی هستند. در هر مسیر معنوی، یقین و قطعیت از مراحل بسیار مهم است. ذهن قبل از اینکه یقین و شفافیت را احساس کند، قطعاً نخواهد توانست از حالت آلفا (آشفتگی) به سمت مرحلۀ تتا (آرام و ریلکس) که مدیتیشن در آن اتفاق میافتد، حرکت کند.
رسیدن به یقین و شفافیت در دنیای مدرن امروزی هر روز دشوارتر میشود. بهنظر میآید یوگیها باید در میان طیف گستردهای از سبکهای مختلف یوگا و فلسفههای متعددی که در این زمینه وجود دارد، سرندی بردارد، سره را از ناسره جدا کند و راهش را در این میان پیدا کند. اما این مشکل به چشم برهمزدنی رفع میشود. مثل وقتی در جنگلی گم میشوید، آن جنگل هرچقدر هم انبوه و تاریک باشد، تنها با شعلۀ یک شمع از راه دور هم میتوانید راهتان را پیدا کنید و نجات یابید.
اهمیت تمرین مداوم
زندگی در معبد به من چیزهای زیادی در مورد مدیتیشن آموخت که تا به امروز برایم مانده است و کاربرد دارد. ما در معبد مثل رهجویان امروزی به کتابهای متعدد، فلسفههای گوناگون و معلمان مختلف دسترسی نداشتیم. از همان هفت سالگی، استادم حرکتی بهعنوان تمرین روزانه من داد و من 12 سال هر روز آن تمرین را انجام دادم. تمرین سخت و طاقتفرسایی بود، اما امروز میفهمم که چقدر برای نفوذ به لایههای درونی ذهنم لازم بود.
در آشرامهای قدیمی یوگا، شاگردها باید 12 سال از عمرشان صرف میکردند تا تازه آمادۀ حرکت در مسیر آموزش یوگا قرار گیرند. دلیل این نوع برنامهریزی این بود که درک و تجربۀ لایههای ظریف یوگا و مدیتیشن در یک مدت زمان کوتاه، امری ناممکن بود. اما برای رهجویان امروزی این دیگر مصداق ندارد. از این سنت که تحت مطالعات دقیق، تخصصی و عمیقی قرار گرفته است، دیدگاههای متعددی قابل استخراج است.
زمانیکه شاگرد احساس سردرگمی میکند و یا آنقدر در تمرینش پیش میرود که میبیند به انتها رسیده است، به اعتقاد من رسیدن به یک سری تمرین و دیدگاه شفاف و روشن که با اطمینان کامل به مرحلۀ عمل درآیند، یک حلقۀ مفقوده است. این یکی از فریبهای ذهن است.
اگر شما دچار این قبیل سردرگمیها شدید، برای رسیدن به یقین و قطعیت، از 4 نکتۀ زیر پیروی کنید:
-
از واژههای معنوی خودتان را گم نکنید
از گذشتههای دور، اساتید یوگا و مدیتیشن برای انتقال شکل زندگی و نگرششان به جهانیان، به زبان و واژگانی برای خود نیاز داشتند. وقتی بودا برای اولین بار به روشنبینی رسید، برای اولین بار برای شاگردهای قبلی مکتب زاهدانهاش سخنرانی کرد.میگویند وقتی داشت جزییات «سامادهی» را برای آنها توضیح میداد، به نظر رسید شاگردانش دچار کژفهمی شدهاند و انگار از کلمهای که او به زبان آورده بود، چیزی نفهمیده بودند. این مساله باعث شد بودا راهکارهای خلاقانهای بهوجود آورد. او واژگان جدیدی ابداع کرد و نامش را واژگان «روشنبینی» گذاشت. خبر این اتفاق به سرعت در سراسر هند پخش شد.
این چالش برای هر معلم روشنبینی که میخواهد یافتههایش را با جهانیان به اشتراک بگذارد، ممکن است اتفاق بیفتد. هر معلم برای اینکه بتواند در مستمعینش شوق و اشتیاق ایجاد کند، باید به این درک و شناخت برسد و واژگانش را به روز کند. این الگو در طی اعصار تکرار شده و تا به امروز ادامه یافته است. حالا یوگیهای امروز میان کلمات «خودآگاهی»، «روشنضمیری»، «بیداری کندالینی» و «چاکراگشایی» این سو و آن سو کشیده میشوند.
من همیشه به شاگردانم یادآوری میکنم کلمات و واژههایی که برای بیان حالات معنوی بهکار میرود تنها از لحاظ لغوی با هم متفاوتند و همهشان به یک چیز واحد اشاره دارند. درک همین نکته میتواند آنها را از سردرگمی و دستپاچگی بیرون آورد.
-
خودداری از اندارهگیری و تعیین پیشرفت معنوی
معمولا ما سطح پیشرفت معنویمان را با دیگران مقایسه میکنیم. این نیز یکی دیگر از الگوهای مخرب ذهنی است.
استادم به من آموخت نقش مربی معنوی این است که به شاگردانش بفهماند و القا کند که دقیقاً همانگونه که هستند، در نوع خود کامل و تمامعیار هستند. مسیر یوگا و مدیتیشن، مسابقهگونه و رسیدن به یه مقصد نهایی نیست، بلکه باید همانگونه که هستیم خود را بپذیریم. هیچ سطح، درجه، رتبه و دستاوردی در این مسیر وجود ندارد. شما در درون، همانگونه که هستید انسانهای عالی، کامل و جامعی هستید. تنها دستاورد در یوگا این است که به این درک برسید و البته این درک به هیچ تمرین خاصی نیاز ندارد.
یک راهنمای معنوی خوب میتواند کاری کند که شما در درون احساس کامل بودن داشته باشید. وقتی این احساس در شما بهوجود آمد، آنگاه به درکش نیزخواهید رسید. کار مربی این نیست که با کارهای دشوار و مراسم و تشریفات، شاگردها را تحت تاثیر قرار دهد. من به این کار، میگویم راهنمایی اشتباه.
همیشه به شاگردانم میگویم هر گاه به معلم تاثیرگذار تازهای برخورد کردند، او را مثل یک مربی معمولی نگاه کنند که فقط دارد ابعاد تازهای از وجودش را نمایان میکند. یک مربی معنوی خوب همواره باید حس آزادی و قدرتِ درون را در شاگرد بهوجود آورد نه اینکه او را با دنیای از سوالات بیپاسخ رها کند.
-
مطالعۀ تاریخچه و اهداف یوگا
در آغاز، تنها یک حرکت یوگا وجود داشت: نشستن آرام و ساکت بهصورت چهارزانو بر زمین.
در گذر زمان اساتید قدیمی به روشهایی برای شل کردن بدن شاگردان نیاز پیدا کردند تا بتوانند به وضعیت نشستۀ آرام بازگردند و گفته میشود دلیل بهوجود آمدن سایر حرکات یوگا نیز همین نیاز بوده است.
یوگیهای دوران قدیم را تصور کنید که هزاران سال پیش در حالت نشسته مشغول مدیتیشن هستند و ناگهان یکی از شاگردان مبتدی دچار گرفتگی عضلۀ پا میشود. استاد از روی مهربانی و دلسوزی با شاگردش در این باره حرف میزند و برای ایجاد کشش آن قسمت از بدن، دستورات سادهای به او میدهد تا اینکه دیگر از آن نوع گرفتگیها برایش پیش نمیآید. این روند شکلگیری حرکات مختلف یوگا در دوران باستان بوده است.
“ادامه ی این مقاله را در شماره 116 مجله دانش یوگا بخوانید”