شنبه , آوریل 27 2024

ایمان به خدا چیست؟

ایمان به خدا
نویسنده: ‏ سوامی سیتاراماناندا 
برگردان: ندا اسدی

ایمان به خدا چیست؟ در فلسفۀ ودانتا، برهمن خدایِ آگاهی است. برهمن فراتر از مفاهیم ذهنی است. ایشوارا  بالاترین شکل درک ذهن از خداوند و گونه‌ای شخصی از خداوند است. نمونه‌هایی از ایشوارا، عیسی مسیح، بودا و کریشنا هستند. ایمان به خداوند از یک احساس درونی به اینکه چیزی متعالی‌تر از تو وجود دارد، منشأ می‌گیرد، اینکه یک وجود متعالی در روح شما سکنی دارد. هنگامی‌که فرد به خدا ایمان دارد، رحمت و لطف خداوند را در همه‌چیز تشخیص می‌دهد. ما در این سفر خودشناسی از حقیقتِ اینکه چه کسی هستیم، آگاه می‌گردیم. این سفر باایمان هدایت می‌گردد. ایمان، پلی است که شخص با آن لطف خداوند را یکی پس از دیگری تجربه می‌کند.
 ترس، هنگامی‌که ما خود (آتمن) را نمی‌شناسیم، به وجود می‌آید. تا زمانی که ما چنین شناخت و آگاهی‌ای از خود، باتجربۀ مستقیم به دست می‌آوریم، برای پیشرفت در مسیر معنوی باید بر ایمانمان تکیه کنیم. هرچه بیشتر در مسیر معنوی جلو برویم و هر چه ارتباطمان با آتمن قوی‌تر باشد، ایمان بیشتری خواهیم داشت. با گذر زمان ما به ایمان کمتری نیاز داریم، چون ایمان به‌تدریج با آگاهی و خودشناسی جایگزین می‌شود. درنهایت، ایمان باتجربۀ مستقیم خود جایگزین می‌گردد. اینجاست که می‌توانیم بگوییم؛ «می‌دانم».
دانش را می‌توان به‌طور شهودی مشاهده کرد. درزمانی که به‌عنوان مشاور در مونترآل کار می‌کردم، می‌دیدم که مردم اطراف من ناراحت و بدبخت هستند. حتی زمانی که می‌توانستم شرایط آن‌ها را بهبود ببخشم، آن‌ها شادتر نمی‌شدند. گاهی فکر می‌کردم که جایی باید وجود داشته باشد که اوضاع به گونۀ دیگری است.‘
 در ابتدا برای تحقیق گمان کردم که خارج از شهر به گونۀ دیگری است، به همین خاطر به روستا رفتم. من شادی و رضایت را در روستا نیز نیافتم و با خود گفتم حتماً در آشرام زندگی به گونۀ دیگری است. به‌زودی متوجه شدم که حتی در آشرام نیز شرایط یکسان است؛ پس این ساتچیداناندا  یا آگاهی کجا است؟
البته که آگاهی در درون ما سکنی دارد، اما یافتن آن نیازمند سفری دورودراز است که باید باایمانی وصف‌ناپذیر ادامه پیدا کند.
در آغاز سفرمان، ما کم‌تجربه هستیم. ایمان باعث می‌شود به راهمان ادامه دهیم، اگرچه دقیقاً نمی‌دانیم که به کجا می‌رویم. به همین دلیل است که به یک راهنما و معلم نیاز داریم که به ما راه را نشان دهد.

ترس چیست؟
ترس یک احساس بدوی بسیار قوی است که حتی در حیوانات وجود دارد و هدف اصلی آن حفظ بقا است. اگر ما به خودشناسی رسیده بودیم، باید می‌دانستیم که خطری زندگی ما را تهدید نمی‌کند، زیرا ما آن جسم صرفی که گمان می‌کنیم، نیستیم. ترس ریشه در نگاه بیرونی به واقعیت دارد. چیزهایی که ناآشنا به نظر می‌رسند یا موقعیت‌هایی که فراتر از درک ما است، در ما احساس ترس را به وجود می‌آورد. ترس، تاریکی و سقوط را مجسم کرده و ذهن را به هم می‌ریزد. ترس درواقع ریشه در مایا یا توهم و خیال دارد. منشأ ترس از وابستگی ما به اشیاء و باورهای خیالی است. وابستگی به معنی این است که ما گیر افتاده‌ایم، ترس متضاد آزادی و رهایی است.

ترس یا ایمان
 خلاصۀ سخنرانی سوامی سیتاراماناندا در مرکز یوگا ودانتا شیواناندا در 4، ژوئن 2004 در لوس‌آنجلس
سی یا چهل روح به همراه جسم و دیگر متعلقات آن برای سخنرانی سیتاراماناندا در روز پنج‌شنبه حضور داشتند. سوامیجی با سبک آرام و شفاف خود سخنرانی را شروع کرد. او بیان کرد که ابتدا ترس و ایمان را تعریف کرده و سپس توضیح خواهیم داد که چگونه از ترس به ایمان برسیم.

سه نوع ایمان
سه نوع ایمان وجود دارد:
1) ایمان ساتویکی ، خالص‌ترین ایمان است. ایمان ساتویکی، باور به این است که یک قانون و نظم الهی در جهان وجود دارد. ایمان به داشتن یک سیستم اعتقادی مذهبی اشاره دارد. قدرتی فراتر از قدرت انسانی وجود دارد. ایمان ساتویکی از بنیان خالص بوده و عاری از هرگونه ناخالصی نفس‌پرستی، خشم، خودپرستی است. تنها ایمان ساتویکی شما را آزاد و رها خواهد ساخت.

2) ایمان راجاسی ، ایمان دنیایی یا ایمان به فعالیت‌ها، سازمان‌ها افراد قدرتمند یا پول در دنیا است. فردی با این خلق‌وخو، دنیا را از طریق حواس خود تجربه می‌کند و به همین خاطر آرامش را در اشیاء مادی جامعه یا ارضاء توسط دیگر افراد جستجو می‌کند.

3) ایمان تاماسی ، ایمان به روح‌های از جسم جدا گشته است. نتیجه‌اش عبادت تاریک است. این ایمان افراد ظالم مانند آن‌هایی که حیوانات را قربانی می‌کنند یا به آن‌ها و دیگر انسان‌ها اعمال خشونت می‌کنند، هستند. این ایمانی بر پایۀ توهم و ذهن حقیر است.

در خصوص از دست دادن ایمان، باید به خاطر داشته باشیم که هر نوع ایمانی به ما احساس قدرت می‌دهد، حتی اگر به چیز اشتباهی باور داشته باشیم. متضاد ایمان، شک است. شک به ما احساس ضعف می‌دهد. هنگامی‌که ما ایمانمان را از دست می‌دهیم، شک در نظم پنهان طبیعت و جهان یا طبیعت پدیدار می‌گردد. وقتی اتفاقی می‌افتد که انتظارات ما برآورده نمی‌شود، ما ایمانمان به خدا، قوانین کائنات و خودمان را از دست می‌دهیم.
هنگامی‌که می‌ترسیم، فلج شده و توانایی‌هایمان را از دست می‌دهیم. بی‌حرکت شده و نمی‌توانیم هیچ کاری کنیم که مشکلاتمان را حل نماییم. سال‌ها قبل هنگامی‌که روی مبل نشستم و یک فیلم ترسناک از تلویزیون تماشا کردم، خیلی ترسیدم. نمی‌توانستم هیچ کاری بکنم، حتی نمی‌توانستم تلویزیون را خاموش‌کنم زیرا ترس من را فلج کرده بود. این‌یک مثال کوچک است اما نشان می‌دهد که حتی در موقعیت‌های ساده، افکار موهوم می‌تواند ما در مسیرمان متوقف کند.
اضطراب حتی از ترس هم بدتر است، زیرا برخلاف ترس، نمی‌توانیم منبع آن را بدانیم. اضطراب ترسی است که نامی ندارد. در فرد مضطرب هیچ خلاقیت و بهره‌وری‌ای وجود ندارد، ما افسرده هستیم و ذهن ما ظرافت تفکر صحیح را از دست می‌دهد.
اکنون این قیاس را بکنید که خورشید، آتمن است و اضطراب، انبوهی از ابرها است که خورشید را می‌پوشاند. روزهایی هست که ابرها آسمان را پر می‌کنند و ما نمی‌توانیم خورشید را ببینیم. ما می‌دانیم که خورشید آنجا درست پشت ابرها است. گاه‌به‌گاه اگر ابرها حرکت کنند، ممکن است درخشش خورشید را ببینیم یا گرمای آن را یک‌لحظه احساس کنیم. آتمن نیز به همین شکل همیشه در درون ما در حال درخشیدن است، ولی با ابرهای ترس و اضطرابی که تجربه می‌کنیم، پوشیده شده است.

شجاعت
ما باید روش پاک‌سازی ذهن از ناخالصی‌ها یا ابرهای ترسی که نور خورشید را می‌پوشاند را بیاموزیم. ما باید باایمان، هنگامی‌که ذهن ما را ابرهای تیره‌وتار پوشانده، در جستجوی خورشید باشیم. اینکه آیا درگیر ترس خاصی شده‌ایم یا اضطرابی کلی داریم، باید با شجاعت با اوهام و خیالات روبرو شده و بدانیم که به‌واقع چه کسی هستیم. ما باید با شجاعت، باورها و مشخصه‌ها و افکار اشتباه را از زندگی‌مان بزداییم، زیرا آن‌ها تنها وابستگی‌های ما بوده و خودِ واقعی ما و آتمن ابدی نیستند.
 دو قیاس کلاسیک وجود دارد که به ما کمک می‌کند تا طبیعت خیالات خود را درک نماییم. یکی از آن‌ها، مار و طناب است. فردی در تاریکی راه می‌رود و ماری را روی زمین می‌بیند. می‌ترسد و می‌دود و فوراً دوستش که چراغی در دست دارد را می‌آورد. هنگامی‌که آن‌ها نور چراغ را روی مار می‌تابانند، متوجه می‌شوند که چیزی جز طناب روی زمین نبوده است.
داستان دیگر روایت مردی است که از سگ‌ها می‌ترسد. روزی در کوچۀ تنگی مشغول راه رفتن است که در دوردست‌ها سگی را می‌بیند و صدای پارس آن را می‌شنود. هنگامی‌که دقیق‌تر می‌شود، دهان باز و دندان‌های سگ را می‌بیند و می‌گوید این سگ حتماً هار است. می‌ترسد، اما این تنها مسیری است که می‌تواند از آن عبور کند. به‌آرامی جلو می‌رود. صدای پارس سگ، بلند و بلندتر می‌شود و سگ به سمت او حرکت می‌کند. ترس مرد بیشتر بر او غلبه می‌کند. او عرق می‌کند و می‌لرزد. همان‌طور که جلوتر می‌رود، متوجه چیزی می‌شود. اینکه این سگ واقعی نیست، بلکه مجسمه‌ای از یک سگ بوده و این سگ از سنگ ساخته‌شده است.
این دو قیاس نشان می‌دهد که قدرت ذهن می‌تواند توهمات و خیالات خود را ماورای حقیقت القاء نماید. ما مار را به‌جای طناب می‌بینیم، چرا؟ زیرا برخی شرایط یا تجربیات گذشته، ذهن ما را تحت تأثیر قرار داده؛ به‌گونه‌ای که باور کند مار می‌بیند و بترسد. هنگامی‌که به مار نور می‌تابانیم، می‌بینیم که طناب است و از ترس خودساختۀ خود رها می‌شویم. همین‌طور هنگامی‌که ماهیت حقیقی سگ را که سنگی است، درک می‌کنیم، ترس ما فوراً از بین می‌رود.
ما با صحنه‌سازی، واقعیت را به وجود می‌آوریم. ما معانی، شرایط و عقایدمان را به مردم، موقعیت‌ها و اشیاء نسبت می‌دهیم. تمرین ما این است که خودمان را از این توهمات جدا کرده و طبیعت حقیقی خود (آتمن) را درک نماییم. شناختِ خود، جایگزین ترس می‌شود. به خاطر داشته باشید که قبل از درک خود باایمان وارد عمل ‌شویم. اگر ایمانی وجود نداشته باشد، در تاریکی زندگی می‌کنیم و باور می‌کنیم که هر آنچه می‌بینیم، حقیقی است.
هنگامی‌که به ترس واکنش نشان می‌دهیم، با آگاهی محدودی وارد عمل می‌شویم. فراموش می‌کنیم که خورشید در پشت ابرها در حال درخشیدن است. ترس از تجارب گذشتۀ ما تغذیه کرده و حقیقت مجزایی ندارد. ترس و نگرانی باعث می‌شود احساس درماندگی و ناتوانی کنیم. درنتیجه، خودمان را قربانی می‌پنداریم و در نشان دادن توانایی‌های خود ناتوان می‌شویم. ما به باورهایی که نسبت به خودمان، دیگر افراد و جهان اطرافمان داریم، وابسته می‌گردیم. این نوع رنج، از یک نوع ایدئولوژی می‌آید که زادۀ جهل معنوی است.

تبدیل ترس به ایمان
برای تبدیل آگاهی از گذشته به حال، ما مدیتیشن انجام می‌دهیم. ما عقل را درگیر کرده و احساسات را به شجاعت پیوند زده تا با خیالات خود روبرو شویم. در زیر نکاتی برای تبدیل ترس به ایمان آورده شده است.

چه‌کاری نکنیم:

ادامه مقاله را می توانید در مجله 91 مطالعه نمایید

 

درباره ایران یوگا

پیشنهاد ما به شما

ده روش براى مغلوب کردن نگرانى ها

١) خطاهاى فکرى (شناختى) خود را شناسایى کنید.٢) مشخص کنید با چه احتمالى ممکن است …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *