نویسنده: مهتاب مرادیان (مربي و برگزاركنندۀ كارگاه آموزشي بازيابي خلاقيت)
در هفتههاي آغازين اين احتمال وجود دارد كه از پيشرفت خود يا خيلي خوشحال شويم يا خيلي نااميد. اگر خوشحال شويم كه بهسرعت ميخواهيم دوستان خود را به اين راه دعوت كنيم، احیاناً كتابي ميخريم و در حین توجيه كردن او، خود از ادامۀ راه بازمیمانیم. اگر هم نااميد شده باشيم كه ميخواهيم رها كنيم و يك كار نيمهتمام ديگر به پروندۀ خود اضافه نماییم.
توصيۀ كلي شروع اين مسیر، اين است كه دورانديشي ممنوع. درروند شفا و سالم شدن انديشهمان بايد خيلي مراقب باشيم و هر آنچه شك ميكنيم يا آزارمان ميدهد را در صفحات صبحگاهي بنويسيم. يادمان باشد بهجای كمك به خويشتن به خود حمله نكنيم. افكار مزاحم را بر روي كاغذ بياوريم و دربارۀ آنها باکسی حرف نزنیم. صفحات صبحگاهي کاملاً خصوصياند و قرار نيست موردبررسی دوستان خیرخواهمان قرار گيرند.
مرخصي رفتن
بدون مرخصي رفتن، نميتوانيم از هدايتهاي دروني خود آگاه شويم، با مرخصي رفتنها، چاه درون را پر ميكنيم. شايد با رفتن به يك موزه يا خوردن يك ناهار در رستوران موردعلاقهمان استراحت عميقي را تجربه كنيم. به هر صورت در هفتههاي آغازين كارمان، به اين مرخصی رفتنها بيشتر احتياج داريم. شايد لازم باشد هرروز خود را جايي ببريم، چون درمييابيم در گذشته، براي خود وقت كمي صرف كردهايم. طبيعي است با ديدن اين روند خشمگين شويم، هرچند خشم نشانۀ شفاست و بهتر از ماندن در فضايي مهآلود و راكد است. مرخصي رفتنها كمك ميكند تا بیشتر به خودمان نزديك ميشويم. ما با مرخصي، تازه درمييابيم علائق واقعيمان چه بوده است.
بدون مرخصي، سرگردانيم. نميدانيم با مشكلات دیدهشده كه تا قبل از اين عادي مينمود، چه كنيم. وقتي به خود استراحت ميدهيم به راهحلهاي مناسبي دست پيدا ميكنيم. استراحتهاي آگاهانه كمك ميكند تا سبك زندگي مناسبمان را پيدا كنيم. شهامت از اولين نتيجههاي مرخصي رفتن است. آرامآرام جرئت نه گفتن را پيدا ميكنيم. خط افقي درونيمان گسترش پيدا ميكند. مسائل مهم زندگيمان اهميت پيدا ميكند و شهامت ترك مسائل غيرضروري را در خود ميبينيم. به عبارتي، كوچك شمردن امور ناچيز زندگي، كار افراد بزرگ است. وقتي در دايرۀ منطق ذهنمان گرفتاريم، امور ناچيز را خيلي بزرگ كرده و قادر به رها كردن آنها نيستيم.
روابط مسموم
پيدا كردن يا برملا شدن روابط مسمومي كه با ديگران يا خود داریم، اولين گام مهم در شفاي خودمان است. بايد هرلحظه مراقب باشيم كه با چه كيفيتي زمان خود را ميگذرانيم. شايد مراقبت از خلاقيت در مراقبت از خود نهفته باشد، اینکه چگونه مسائل مهم خود را بررسي ميكنيم و با ديگران چه روابطي داريم.
منشأ بسياري از خشمهاي ما، ناشي از روابط مسمومي است كه مدام شيرۀ جانمان را ميكشد و ما احساس ميكنيم در حال تخليه شدن هستيم. در هفتههاي آغازين كه نسبت به خود هشيارتر ميشويم ميخواهيم زمان بيشتري را براي رسيدگي به خود صرف كنيم يا حداقل ميخواهيم كمي بيشتر از قبل استراحت كنيم، اما با اولين توجههاي كوچك نسبت به خودمان، با اعتراضي بزرگ از سوي عذابدهندهها روبرو ميشويم و اغلب هم بهصورت نصيحتي دلسوزانه مداخله ميكنند كه با ناديده انگاشتن ما، تبديل به واكنشهاي جديتري خواهد شد. واقعيت اين است كه توجه ما به درونمان بيشتر شده و اگر اين روال ادامه پيدا كند، خبر خوبي براي عذابدهندهها نخواهد بود. خشم و كشمكش و نزاع هفتههاي آغازين از اتفاقات طبيعي دوره است و جزء روند رشدمان محسوب ميشود.
درواقع خشم، نسبت به سبك زندگي ناسالمي كه براي خود به وجود آورديم و از همه مهمتر اینکه هيچ زماني براي پر كردن چاه درون خود نداريم و بدتر از همه، پي بردن به روابط مسمومي كه در قالب دوستيهاي عميق ميشناختيم، است. ديدن آنچه خود انتخابش كرديم، پيمودن بخش زيادي از راه رشدمان است. تنها صبر و مداومت در تمرين، پاداش بسيار خوبي است كه به خود ميتوانيم بدهیم.
با ديدن روابط مسموم، لازم نيست كه رابطههاي اینچنینی را بهیکباره قطع كنيم؛ بلكه بايد هشيار باشيم كه ديگر به بخش مسموم روابط خود تغذيه نرسانيم و در دامشان قرار نگيريم. ما درواقع ياد ميگيريم چگونه روابط خود را مديريت كنيم و بين خود و ديگران مرز قائل شويم. هنگامیکه مرزهاي دروني خود را مستحكم ميكنيم، مديريت عذابدهندهها، بسيار آسان خواهد شد.
ايجاد مرز دروني
در هر رابطۀ سالمي، ضرورت مرز براي همگان مشخص است. احترام به حريم خصوصي افراد و متقابلاً انتظار محترم شمردن مرزهاي ما از اصول يك رابطۀ صحيح است. ساختن اين مرزها زمانبر است و گاهي مستلزم تاوانهاي بسياري است كه قرار است، تجربه كنيم. اصلاح كردن رويهاي اشتباه، خواهناخواه منجر به درد خواهد شد، اما اين درد تجربۀ ارزشمندي است و كيفيت رنج آن با ماندن در يك رابطۀ مسموم، بسيار متفاوت است. طبيعي است با قطع روابط مسموم خود مجبوريم از منابع جديدي انرژي كسب كنيم؛ پس به دنبال منابع انرژي و روابط سالمتري ميگرديم تا زندگي بهتري داشته باشيم. همۀ اين افتوخیزها، منجر به كشف سبك زندگي مناسب باروحیهمان ميشود. نوشتن صفحات صبحگاهي يكي از عوامل مؤثر در پيدا كردن علائق ریزودرشتمان است كه زندگيمان را شادتر و زيباتر ميكند. شايد درمییابیم با دوش صبحگاهي منظم روزانه، احساس خوشبختي بيشتري خواهيم كرد. ما با كشف هر عادت خوب، خشت به خشت، ديوارهاي زندگي شخصي خود را ميسازيم و مرز درونيمان را مستحكمتر ميكنيم.
ترديد از ادامۀ راه
بسيار طبيعي است كه بعد از كشف روابط مسموم، احساس تنهايي كنيم، زندگيمان مثل قبل پررفتوآمد نباشد و یکباره تنها شويم. شايد با خود بينديشيم، برخي از اين روابط جزء طبيعي زندگي است و تحمل اینهمه رنج بهیکباره برایمان گران باشد. به هر صورت، هرگونه مانعتراشی براي ناديده انگاشتن آنچه با آن روبرو ميشويم از مقاومتهاي اين مسير است. ترديد ميكنيم كه آيا بااینهمه تغيير، سرانجام خوبي خواهيم داشت؟ درواقع بيشتر از خود تغيير ما ميترسيم، اما تنها راهحل آن صبر است. چرا با شيوهاي مسموم به زندگي ادامه دهيم؟ چرا به اندك خوشي قانع باشيم؛ درحالیکه اغلب اوقات در كسالت و بیانگیزگی به سر ميبريم؟
هر تغييري، مستلزم درد است و هر دردي، زمان خودش را نياز دارد تا درمان شود. اینکه تا به امروز چقدر خود را در نظر گرفتهايم، چقدر توجه كردهايم و چقدر یاریگر خود بودهايم تا به معناي واقعي زندگي كنيم، ميزان سختي اين راه را تعيين ميكند. هرقدر صبورتر باشيم و مصمم در انجام تمرينها، هرقدر هم كه كولهبارمان سنگين باشد، طولي نميكشد كه احساس سبكي و آزادي خواهيم نمود.