نویسندگان: رقیه فتاحی، بهناز پوری
مقدمه
به انگلیسی gnostikos و در زبان عربی الغنوصیه میباشد. این واژه برگرفته از واژۀ یونانی گنوسیس به معنای علم، معرفت، حکمت و عرفان است. البته معرفت در اینجا به معنای علم و یا کسب معرفت نیست، بلکه به معنای تلاش پیگیر برای تطهیر و رهایی از ناپاکیها و رسیدن بهنظام معرفتی لازم برای بازگشت است. بازگشتی دوباره به عالمی که سرمنشأ وجود انسان است.
آیین گنوسی، جنبشی فلسفی و آموزههای متناقضی است که چهرۀ آیینهای اسطورهای زیبا و بینهایت متنوع و نامتجانس را به خود میگیرد. بر این اساس، هستی، شر و مخاصم است؛ جهان، زندان و زمان، پست است.
انسان منسوب به این جهان نیست. از این دیدگاه سبب واقعشدن انسان در این زمان و مکان، خللی وجودی است که منجر به نفوذ شرارههای خیر به جهان و ورود آن به ماده شده است. انسان جزئی از این شرارههاست.
تعریف:
گنوسیس (gnosis) واژهای یونانی است که از ریشۀ هندو-اروپایی (gn-gno) به معنی دانش و معرفت گرفتهشده است و با دانش (know) در انگلیسی و معرفت در سانسکریت (Janna) همریشه است. این واژه در مطالعات ادیان برای اشاره به برخی از مکاتب و باورهای باستانی شرقی و یونانی و رومی به کار میرود که راه رسیدن به رستگاری از راه تجربۀ مستقیم مکاشفه یا مراقبه به دست میآید. والنتینوس؛ فیلسوف و آموزگار گنوسی معتقد است گنوسیس معرفت به این امر است «که بودیم، چه شدهایم، به کجا افکنده شدیم و بهراستی زایش و دوباره زایش چیست؟»
ریشۀ گنوستیسیسم:
لفظ گنوستیسیسم از قرن دوم و سوم میلادی در روم توسعه یافت. گنوستیها به ثنویت اعتقاد داشتند که بعدها این باور بر مسیحیت تأثیر زیادی گذاشت. بسیاری از محققان معتقدند آیین گنوسی، شالودهای یهودی دارد و میتوان آثار آن را در مراکزی چون اسکندریه پیدا کرد.
هانس یوناس معتقد است گنوستیسیم نه حاصل فرهنگ و دین یهود است و نه حاصل ادیان ایرانی، مصری یا یونانی؛ بلکه نتیجۀ تلفیق فرهنگ غرب (دنیای یونانی اطراف دریای اژه) و فرهنگ مشرق (تمدنهای قدیم مصر، ایران و هند) بوده است؛ بنابراین این عقیده متعلق به یک ملت نبوده است. این در حالی است که بسیاری از ملتها مخصوصاً ایرانیها اعتقادات ثنوی و اشراقی را منسوب به خود میدانند.
گنوستیسیسم و یوگا:
همانطور که اشاره کردیم گنوستیسیسم با ریشۀ واژه سانسکریت جنانا در ارتباط است. یکی از شش شاخۀ اصلی یوگا، جنانا یوگا نام دارد. این شاخه از یوگا که اساساً با فکر و ذهن سروکار دارد، روی هوش و شعور فرد تمرکز میکند. جنانا یوگیها شعور و آگاهی را با هم برابر میدانند و هدفشان یکی ساختن این دو بهمنظور از میان برداشتن محدودیتها است. این نوع یوگا درواقع یوگای دانش و درک است و راهی برای رسیدن به یگانگی روح و وحدت با روح متعالی است. درواقع جنانا یوگا، یکی از بهترین راههای جواب دادن به این سؤال همیشگی انسان است که
«من چه کسی هستم؟»
نتیجهگیری:
با مقایسۀ این دو مقوله، به این نتیجه میرسیم که در گنوستیسیسم، خیر و شر و دوگانهگرایی وجود دارد و در یوگا نیز دوگانهگرایی مطرح است، اما هدف غایی در یوگا رسیدن به وحدت و یگانگی و خروج از خیر و شر است؛ اما گنوستیکها این هدف را دنبال میکنند که از این دوگانگی خیر را برگزینند. ازاینروست که در این نوع باورها بدن چیزی پست و پلید شمرده میشود، درحالیکه در یوگا بدن نیز بهاندازۀ روح و ذهن اهمیت دارد؛ چراکه کالبدی برای روح است. به نظر میرسد هاتا یوگا و یوگای ذهنی به یک اندازه و در حد تعادل باید به کار گرفته شود.
برگرفته از:
1-کونگ. هانس، «تاریخ کلیسای کاتولیک»، حسن قنبری، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، (1384).
2-دورانت. ویل، «تاریخ تمدن»، ترجمه حمید عنایت، پرویز داریوش و علیاصغر سروش، چاپ ششم، انتشارات علمی و فرهنگی، (1378).
3-Eliade. Mircea, (1958), “The patterns in comparative religion”.
4-Varma. Ravi Raja. (1904), “Jnana yoga”.
5-Craig. Edward, (), “Gnosticism in: encyclopedia of philosophy”.