پنج‌شنبه , مارس 28 2024

کیمیاگری احساسات

یوگاژورنال/ برگردان: حامد رنگین‌کمان

برای بهره‌برداری بهتر از احساسات، تنها به سه گام ساده نیاز دارید. این اصل را برای نخستین بار از یک فرد اهل آمریکای جنوبی آموختم. او در قسمتی از دورۀ آموزشی مذهبی‌اش، یک سال دورۀ تنهایی و سختی‌های دیگری چون مراسم روزه‌داری را تجربه کرده بود. او تعریف می‌کرد که در مدت این یک سال، چقدر برای ارتباط و صحبت کردن با یک انسان مشتاق بوده و دلش می‌خواسته با کسی مصاحبت داشته باشد. می‌گفت پس از هفت ماه، یک روز احساس کردم مادرزمین برای درآغوش کشیدن و خوراک دادن به من از جا بلند شد. بعد از آن روز تمام مشکلات و رنج‌هایم تمام شد. تا به امروز من یک احساس پیوستگی و ارتباط با او دارم و زمین به من در نقشی که به‌عنوان شفادهنده دارم، بسیار کمک می‌کند.

ماجرای مشابهی را نیز از فردی معتاد شنیده بودم. او می‌گفت: «بالاخره یک روز به بن‌بست اعتیاد رسیدم. یا باید اعتیادم را ترک می‌کردم یا می‌مردم. من از سن دوازده سالگی اعتیاد داشتم. واقعا زندگی‌ای که در این دوران داشتم را نمی‌شود با کلمات بیان کرد. تنها راه رهایی‌ام از اعتیاد، زندگی در زمان حال بود. باید می‌آموختم در لحظه به لحظۀ زندگیم حضور کامل داشته باشم و به فراتر از زمان حال فکر نکنم. بعد از گذر از این شرایط دشوار، از این‌که به هر چه فکر می‌کردم می‌توانستم عمل کنم ، اعتمادبه‌نفس زیادی به‌دست آوردم. می‌دانستم توانایی و اشتیاق دستیابی به هرچیزی را که بخواهم، دارم . این موضوع فایده‌های بسیاری برای من داشت». از این‌که از دو نفر با فرهنگ، تجربیات و تحصیلات متفاوت در دو سوی جهان، تجربیات مشابهی شنیده بودم، خیلی شگفت‌زده شدم. هر دو نفر نوعی عنصر دگرگونی (ترکیبی از درد، اراده و خواست شدید) که به تغییر بزرگی در زندگی‌شان منجر شده بود، تجربه کرده بودند. شدت درد، قدرت خواستن و ثبات قدم، نیروهای لازم را برای تغییر گرد هم آورد. این‌ها کیمیاگری احساس هستند.

احساسات پایه‌ای شما درواقع انرژی‌های گیرافتاده در الگوهای واکنشی و تدافعی‌تان است. ترس، خشم، نفرت و همه انواع ناراحتی‌های احساسی درواقع احساسات پایه‌ای هستند که در واکنش به خطر، خشونت یا آسیب اتفاق می‌افتد. ولی در درون هر احساسی، یک سطح عالی‌تری از آن احساس نیز وجود دارد. یک حالت غیرواکنشی است که در شرایط مختلف زندگی، با عشق و آگاهی عمل می‌کند.

وقتی ماهیت ترس تغییر می‌کند، مسیر تجربۀ شهامت برایتان هموار می‌شود. وقتی خشم تغییر می‌کند، درواقع ظرفیت و قابلیت شما برای ارتباط با زندگی، تعیین حدومرزهای شفاف و عملکردی همراه با جدیتی مهربانانه برای بهبود شرایط زندگی خودتان و سایرین افزایش می‌دهد.

درد به نوعی همدلی و مهربانی عاشقانه مبدل می‌شود. تنفر به نیروی مثبت و عشق تغییر پیدا می‌کند و به‌طور عجیبی منجر به آرامشی درونی می‌شود.

 

سه شیوۀ اصلی تبدیل هیجان‌ها به سطوح عالی‌تر

1- هیجان‌ را به صورت عمل بیرونی، بروز ندهید

بیان و بروز هیجان موجب از دست رفتن انرژی مورد نیاز برای تغییر ماهیت آن می‌شود. باید چگونگی مهار انرژی هیجان را با استفاده از تنفس، حفظ انرژی هیجان و انجام مدیتیشن ذهن‌آگاهی بیاموزید.

بیایید واقع‌بین باشیم، گاهی بار هیجان‌ها به حدی بالاست که نمی‌توان به راحتی آن را پردازش و کنترل کنید. این یک بخشی طبیعی از زندگی است و با آماده بودن برای آن موقعیت‌، با امنیت و آگاهی بیش‌تری می‌توانید هیجان و انرژی‌تان را آزاد کنید

2- هیجان‌ را سرکوب نکرده و از آن نگریزید، بلکه کاملا تجربه‌اش کنید.

در رویارویی با هیجان، با کنجکاوی و پذیرش برخورد کنید. برای نمونه، هنگام نفرت، خشم و ترس چه احساسی در بدنتان می‌کنید؟ خشم، اغلب انرژی پویای زیادی در بازوها و فک ایجاد می‌کند و می‌خواهد فوران کند. نفرت ماهیت خاموشی دارد که در عمق وجود فرد نگه داشته می‌شود. نفرت در پیشانی، چشم‌ها و به شکل انقباضات درونی بروز می‌یابد. خشم در پی این است که فوران کند ولی نفرت درصدد است به‌آرامی و حساب‌شده هر چیزی که شما را تهدید می‌کند از بین ببرد.

” ادامه مقاله را در شماره 107 مجله دانش یوگا بخوانید.”

درباره ایران یوگا

پیشنهاد ما به شما

توصیه هایی برای افراد مبتدی در یوگا

مسلما درباره فواید بیشمار ورزش یوگا برای جسم و روح زیاد شنیده اید و علاقمندید …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *