شنبه , آوریل 20 2024

چی Chi

برگردان: مسعود موحدی

 

فعال کردن انرژی «چی» به معنی بیدار کردن کوندالینی نیست؛ بلکه چند درجه پایین‌تر و بی‌خطرتر است.

فعال کردن این انرژی به معنی جمع‌آوری تمام انرژی‌های بدن در یک نقطه و بعد استفاده از آن برای یک منظور خاص است. برخی می‌گویند که با این انرژی درونی می‌توان دردها و بیماری‌ها را از بین برد، ولی این در همۀ افراد یکسان اثر نمی‌کند و به آن معنی نیست که همۀ افرادی که تای‌چی انجام می‌دهند، دردشان به‌طور یکسان کاسته خواهد شد.

همچنین در مراحل پیشرفته‌تر می‌توان از انرژی چی یا کی برای تکان دادن اشیاء استفاده کرد که به آن «تله کینسیس» هم می‌گویند.

اولین شرط برای شروع این تمرین داشتن حوصله است؛ زیرا که از همان روز اول نمی‌توان انرژی را حس یا کنترل کرد. در ابتدا برای این‌که قادر باشید انرژی چی را درون خود حس کنید و آن را به نقاط مختلف بدنتان برسانید، باید این برنامۀ روزانه را تا حدی که توان دارید به مدت یک هفته انجام دهید.

 

 

  • هفتۀ اول:
  1. حتماً روزی ۸ تا ۱۰ لیوان آب خالص بنوشید (غیر از چای و آب‌میوه باید ۱۰ لیوان آب نوشیده شود).
  2.  حتماً ساعت خواب خود را تنظیم کنید. هرروز سر ساعت معینی بیدار شوید و سر ساعت معینی هم به خواب بروید و بین ۶ تا ۸ ساعت در روز بخوابید.
  3.  بدنتان را تمیز نگه‌دارید. یک‌بار در اول صبح و یک‌بار هم در بعدازظهر دوش بگیرید.
  4. روان خود را باید آسوده بگذارید، از هر نوع دعوا پرهیز کنید. جروبحث نکنید و فریاد نکشید.
  5. حتماً روزی حداقل ۳۰ دقیقه ورزش تند انجام دهید (دوچرخه‌سواری یا دوچرخۀ ثابت) اگر قصد پیاده‌روی دارید، باید حتماً یک ساعت در روز پیاده‌روی کنید، اگر بیشتر بشود، بهتر است.

این‌ها را به مدت یک هفته انجام دهید تا بدن و روحتان برای هفته‌های آینده آماده باشند با شروع هفتۀ دوم باید تمرین زیر را به لیست قبلی اضافه کنید.

 البته درصورتی‌که یک یا دو روز به دلایل کاری یا مسافرت قادر نباشید ورزش کنید، اشکال زیادی ایجاد نمی‌کند، اما در روزهای بعد باید آن را جبران کنید. یکی از راه‌های ساده‌تر برای ورزش مخصوصاً داخل خانه این است که با گوش دادن به موسیقی موردعلاقه یا هر موسیقی تند و هیجان‌انگیزی نرمش کنید و از هر حرکت ۱۰ تا ۲۰ بار انجام دهید. مجبور نیستید ۲۰ بار پشت سر هم یک حرکت را انجام دهید، بلکه می‌توانید آن را تقسیم کنید و پس از هر ۵ بار استراحت کنید یا حرکت جدیدی را امتحان کنید تا بدنتان خسته نشود.

 

 

هفتۀ دوم:

بیرون ریختن احساساتی که درونتان خفه‌شده است، تمرین این هفته است. نفرت یا حسادت یا ترس و عشق مثلاً فردی بود که در رابطۀ ازدواجش شکست‌خورده بود و تمام نفرت و حسادتش در طول دوران روی‌هم جمع شده بود و بدون آگاهی‌اش کنترل او را به دست گرفته بود. نکتۀ جالب در مورد حس تنفر و حسادت این است که هرچقدر بیشتر از آن صحبت کنید یا پشت سر کسی غیبت‌کنید و یا تنفر خود را به شکل‌های مختلف نسبت به شخصی نشان دهید، باز به‌جای این‌که احساس آرامش کنید بیشتر احساس تنفر می‌کنید.

این اصلاً کمکی به آسوده کردن روان نمی‌کند؛ چراکه احساسات منفی انرژی منفی تولید می‌کنند و به‌اصطلاح «هالۀ اطراف شما» را آلوده می‌کنند و این آلودگی به‌صورت امواج سیاهی توسط موجودات نامرئی دیده می‌شود. آن‌ها از این انرژی منفی در اطراف شما تغذیه می‌کنند و به‌طور غیرمستقیم شما را وادار به تولید انرژی منفی بیشتری می‌کنند. برای همین، هرچقدر بیشتر فحش بدهید یا فریاد بزنید، احساس خستگی و ناتوانی بیشتری می‌کنید، چون انرژی شما توسط موجودات غیر ارگانیک مصرف‌شده است و شما مجبورید بازهم فحش بدهید و فریاد بزنید تا احساس آرامش کنید؛ اما در کمال تعجب هیچ‌وقت احساس آرامش نمی‌کنید، بلکه مداوم در اضطراب و تشویش هستید.

 

هاله‌های اطراف بدن

در این هفته باید انرژی ناشی از نفرت حسادت و غرور را نابود کنید و بهترین راه از طریق یادآوری خاطرات است. خاطرات بد و تلخ و خجالت‌آور را باید به‌طور کامل از خاطرۀ خود پاک‌کنید و بپذیرید که آن‌ها بخشی از زندگی بوده‌اند که دیگر نیستند، هرقدر هم که رنج‌آور باشند.

شخصی بود که به‌طور مداوم برادرش را در مرگ پدر مقصر می‌دانست و یا فرد دیگری بود که دوستش را به خاطر از دست دادن شغلش سرزنش می‌کرد. این خاطرات تلخ به‌راحتی قابل پاک شدن نیستند، چون اثرشان در زندگی شما باقی خواهد بود و هر بار که اتفاقی بیفتد، شما را به یاد تجربه تلختان خواهد انداخت. برای روبه‌رو شدن با این خاطرات باید شهامت داشته باشید و تقصیر خودتان را هم در این ماجراها ببینید و دیگران را برای شکست مقصر ندانید. وقتی پذیرفتید که شما عاری از گناه و خطا نبوده‌اید و در حرف زدن و تصمیم‌گیری خودتان هم اشتباه کرده‌اید، دیگر به‌اندازۀ گذشته رنج نخواهید کشید. باید غرور بیجای خود را بشکنید.

 

 

تمرین هفتۀ دوم:

– لباس راحت و گشاد بپوشید.

– چیزهایی که حواستان را ممکن است پرت کند مثل تلویزیون، رادیو یا چراغ روشن را خاموش‌کنید.

 – یک یا دو لیوان آب ولرم بنوشید.

– چهارزانو بنشینید یا دراز بکشید. چشم‌ها را ببندید.

۱- نفس‌هایتان عمیق، ولی آرام باشد و بین دم و بازدم به‌طور مساوی مکث کنید.

۲- حالا توجه را به سمت پاها بدهید و با هر نفس که می‌کشید، آن‌ها را شل و ریلکس کنید. بعد از ۵ نفس پاها به‌طور خودکار آرام خواهند شد.

۳- حالا به شکم و سینه توجه کنید و آن‌ها را نیز ریلکس نمایید.

۴- سپس دست‌ها و سر خود را به همین ترتیب شل و ریلکس کنید. روی هرکدام از اندام‌ها هرچقدر که دوست دارید، صبر کنید؛ مثلاً دوست دارید روی دست‌ها بیشتر بمانید و احساس آرامش بیشتری کنید.

۵- همین‌طور که بدنتان شل می‌شود، به‌طور خودکار سنگین‌تر هم می‌شود و بعد از ریلکس شدن تمام بدن، خواه‌ناخواه شما هم چندین کیلو سنگین‌تر خواهید بود، انگار از پایین با وزنه کشیده می‌شوید و با هر بار نفس کشیدن وزنه سنگین‌تر می‌شود.

۶- در همین حالت شلی و سنگینی، عدد ۵ را تجسم کنید و با نفس بعد به عدد ۴ بروید. نفس بعدی به عدد ۳ و نفس بعدی عدد ۲ بروید. با رسیدن به عدد یک، احساس مطبوعی از بی‌حس شدن ماهیچه‌ها و آرامش به شما دست می‌دهد. ماهیچه‌های شما در حال استراحت و در خواب عمیقی هستند و تنها مغز شماست که فعال است.

۷- حالا فرصت خوبی برای رفتن به گذشته است. تمام بدن در خواب است و شما با خاطرات گذشتۀ خود مانده‌اید، باید به عقب برگردید، هرچقدر عقب‌تر بهتر تا هر جا که می‌توانید از کودکی و نوجوانی و بزرگ‌سالی به یاد بیاورید.

هر چیزی که به خاطر شما می‌آید، به‌صورت تصاویر فیلم هم دیده می‌شود. همین‌طور که فیلم را نگاه می‌کنید، به هر جا که می‌رسید و اتفاق بدی افتاده یا شما خجالت کشیده‌اید یا کنف شده‌اید یا شخص عزیزی را ازدست‌داده‌اید، فیلم را نگه‌دارید و سر صبر آن را نگاه کنید. ببینید که جای خجالت ندارد، چون این خود شما هستید و نه یک غریبه. اگر دوست دارید برای کسی که از دست دادید، حتماً گریه کنید. وقتی هم به خاطره خنده‌داری می‌رسید، باز فیلم را نگه‌دارید و بخندید.

خجالت نکشید و با تمام خاطرات خودتان روبه‌رو شوید و آن‌ها را ببینید و هضم و دفع کنید. اجازه ندهید بیشتر از این ذهن شما را اشغال کنند، چون به ذهنتان برای کارهای مهم‌تر و بهتری نیاز دارید. وقتی خوب به همۀ فیلم‌ها نگاه کردید و همۀ نفرت و غرور و حسادت خود را بیرون ریختید و دور انداختید، از شمارۀ ۱ تا ۵ بشمارید و به حالت اول بازگردید.

چشمانتان را که باز می‌کنید به خود بگویید؛ تمام احساساتی را که الآن دیدم از بدن من خارج و دفع شده‌اند. من به آن‌ها اجازه دادم که فرار کنند و خودم را از بند آن‌ها آزادکرده‌ام.

در هفتۀ دوم فقط همین یک تمرین را روزانه انجام دهید. ساعت آن مهم نیست، ولی لازم است که آن را انجام دهید؛ حتی اگر حوصله نداشتید یا چیزی ذهن شما را آزار می‌داد با استفاده از همین تمرین ذهنتان را آزاد کنید.

تمرین هفتۀ سوم:

ادامه مقاله را می توانید در مجله 92 مطالعه نمایید

 

درباره ایران یوگا

پیشنهاد ما به شما

توصیه هایی برای افراد مبتدی در یوگا

مسلما درباره فواید بیشمار ورزش یوگا برای جسم و روح زیاد شنیده اید و علاقمندید …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *