هـنر بخـشش
نیران جاناندا ساراسواتی
برگردان: ریحانه و رعنا مظاهری
هیچ حالتي مثل قدرت بخشش نیست. همانند خوشحالی، افسردگی و عصبانیت، بخشش نیز یک حالت ذهنی است. شما میبخشید، اما فقط زمانی که صلاح بدانید. اگر آشنایان و عزیزانتان مرتکب اشتباهی شوند، آنها را میبخشید. اما اگر همان اشتباه را یک غریبه انجام دهد، بخششی در کار نخواهد بود و با تکبر و غرور با او رفتاری تهاجمی خواهید داشت.
گرچه قدرت بخشش در شما وجود دارد، اما حد و مرزهایی دارد، خودمحورانه است و به شرايط آن لحظۀ شما وابسته است. این ویژگی که در حال حاضر برای شما یک حالت لحظهای است، باید گسترش بيابد و طی دقایق، ساعتها، روزها، هفتهها و ماهها ادامه پيدا كند. درواقع دورۀ این حالت ذهنی باید امتداد پیدا کند. نباید نوساناتی را که اکنون دارد، هميشه داشته باشد. اگر شما بتوانید این حالت ذهنی را حفظ کنید، قادر خواهید بود ذهنتان را از اثرات منفی و مخربی که در جامعۀ پیرامون وجود دارد، رها کنید و آنگاه جهان است که شما را یک انسان بخشنده میشناسد، نه خودتان. اگر شما خودتان فکر میکنید؛ «اوه، من چقدر بخشنده هستم.» درواقع هویت دیگری از خودتان را بهشکل یک انسان بخشنده میسازید.
بنابراین کسی که میبخشد، اصلاً نمیداند چه را مورد بخشش قرار میدهد. آن یک ویژگی ذهنی است. اگر احساستان این باشد: «من امروز کسی را بخشیده ام و خیلی خوشحالم.» ،معنایش این است که شما آن اتفاق را فراموش نکردهاید. شما هنوز روی آن قفل کردهاید و احساس میکنید كه توانستهاید كاري از خودتان بروز دهید. اما واقعیت این است که شما هنوز نبخشیدهاید. بخشش (کشاما ) یک حالت ذهنی است، مثل خوشحالی، ناامیدی، خواب، رویا یا بیداری.
بخشش، قدرتی ندارد. وقتی شما خوشحال هستید، این همان بخشش است. وقتی خوشحال هستید، بخشش بهطور طبیعی ظاهر میشود. اگر خوشحال نباشید و اولین بخشش را انجام نداده باشید، چگونه میخواهید به مرحلۀ دوم یاما برسید؟ فکر میکنید آنقدر زرنگید که میتوانید همۀ کلاسها (اول، دوم، سوم، چهارم) را دور بزنید و مستقیم به کلاس پنجم بروید؟ معلوم است که با این وضع جامعه عقبمانده میشود.
تنها عدۀ معدودی در جامعه سعی کردهاند تا کارها را مرحله به مرحله انجام دهند و آنها به آموزگار تمدن بشریت تبدیل شدهاند. آنها یک اشتباه را دوبار تکرار نمیکنند، اما کسی به حرفشان گوش نمیدهد. آدمها در تمام نسلها مدام اشتباهاتشان را تکرار میکنند. در صورتیکه آموزههای معنوی همیشه واضح و روشن بودهاند.
پیش به سوی خوشحالی
مردم همیشه بهدنبال قدرت هستند. آنها با قدرت، موقعیت و نیرومندی احساس نزدیکی میکنند، اما با سادگی و تواضع نسبتی ندارند. فرد فروتنی که زندگی سادهای دارد، از نظر دیگران فاقد قدرت و منزلت اجتماعی است و زندگی متزلزلی دارد. اما این موضوع تنها اشتباه فهم بشر است. چرا كه در حقیقت، ذهن زمانی آرام و سالم است که فرد بر نفسانیاتش غلبه کرده است.
سایرین بهسبب انگیزهها و قدرتطلبی خودشان سعی میکنند كه با زندگی سادهای که آزاری برای دیگران ندارد، بازی کنند. این طبیعت انسان است. آدمها همیشه به دنبال کسی هستند که مطیعشان باشد، که البته یک دیدگاه مادیگرایانه است. چرا مردم به حالات ذهنی افراد توجه نمیکنند؟ سادگی، خوشحالی و فروتنی.
وقتی پای دیگران در میان باشد، دیگر فروتنی و بخشش در زندگی افراد از بین میرود. این اولین درس از یاما در یوگاست که با ماناه پراساد یعنی خوشحالی آغاز میشود. سعی کنید ذهنتان را خوشحال و راضی بار آورید. ایدهها، افکار، عقاید و فلسفۀ خود را تغییر دهید. ذکر خدا را به زبان بياوريد و طبق خواستۀ او زندگی کنید. با این نگرش، دیگر اعمال، دیدگاهها و رفتارهای دیگران باعث آزار شما نمیشود. وقتی کسی میخواهد خواستهاش را به شما تحمیل کند، شما تنها لبخند میزنید. فقط متوجه میشوید چقدر خصوصیات او آزاردهنده، ناخوشایند و تند بهنظر میرسد و از خودتان بهعلت شاد بودن و احساس خرسندی تشکر میکنید.