غلامرضا آذرهوشنگ
آشنایی انسان غربی با تمدن شرقی و دستاوردهای علمی و فرهنگی آن، آغازی بود بر فروپاشی باورها و آموزههای اعلام شده توسط کلیسای روم. پس از جنگهای صدساله بین مسیحیان و مسلمانان بر سر تسلط بر بیت المقدس از سویی و گسترش دریانوردی و تجارت بین شرق و غرب از سوی دیگر، و بالأخره آشنایی با کتب و تألیفات مشرق زمین و ترجمه و انتشار آنها، کمکم آموزههای دستگاه کلیسای روم مورد شک قرار گرفت. پیشتازان رنسانس و اندیشمندان عصر خرد و روشنگری، بر تواناییهای اندیشهورزی انسان پای فشردند، تا جایی که دکارت، فیلسوف مشهور فرانسوی، رسماً اعلام کرد که “من میاندیشم، پس هستم!” و این یعنی اعلام آشکار تقابل و جبهه گشایی در برابر این نظریۀ کلیسا که معتقد بود بشر خود توانایی دستیابی به حقایق را نداشته و بیواسطه و مستقل نمیتواند به شناخت و علم دست یابد.
این بار انسانِ غربیِ جستجوگر، کلیات را به سویی نهاد و خود، حریصانه به تجربهگرایی روی آورد. دستگاه تفتیش عقاید و محاکمات پر سر و صدا و شکنجهها و در آتش سوزاندن مخالفان دستگاه کلیسا، دیگر قادر به متوقف کردن انسانهای پیشتاز، اندیشهورز و تجربه گرا نبود. سنتهای سلطهجویانه، سودگرایانه و خرافی کلیسای روم کار را به جایی کشاند که حتی گروهی از روحانیون مسیحی علیه تعالیم و عملکرد دستگاه مسلط کلیسایی شوریدند و شاخههای دیگر دین مسیحیت را پایه ریزی کردند. از آن جمله، پروتستانیسم که خود اعتراضی بود آشکار بر رویهها و محتویات آموزههای مرسوم کلیسا. واژۀ انگلیسی پروتستان به معنی معترض و مخالف سرسخت است و از این نظر این واژه را به طرفدارن مارتین لوتر منتسب کردند که آنها در مقابل شماری از قوانین کلیسای کاتولیک روم ایستادند. بعدتر کالوینیسم و شاخههای دیگری به این اعتراضات دامن زدند و از کلیسای روم انشعاب کردند.
اما با تمام این تحولات، هنوز نمیشد از پایان تسلط کلیسا بر علم و اندیشه سخن راند. به خاطر بیاوریم که گالیلئوگالیله در قرن هفدهم به محاکمه کشانده شد و او را وادارد کردند که بر خلاف باور و یافتههای خود، مجبور به اعتراف دروغینی شود و شهادت دهد که آن چه کلیسا و تعالیم ارسطو، که مورد تائید کلیسا بود، میگوید مبنی بر این که زمین ثابت است و مرکز جهان و خورشید به گرد آن میچرخد، صحیح است. گالیله در مقابل فشار و شکنجههای کلیسا و برای نجات جان خود، ناچار شد اعلام کند که: “در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمدهام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس میکنم توبه میکنم و ادعای واهی حرکت زمین را انکار میکنم و آن را منفور و مطرود مینمایم.” اما، بلافاصله با شست پایش بر روی زمین نوشت، اما همچنان بر این باورم که زمین به دور خورشید میچرخد.
اما، زمان سر باز ایستادن یا بازگشت به عقب را نداشت. جیمز وات، فیزیکدان و مخترع اسکاتلندی، ماشین بخار را اختراع کرد و به پدر انقلاب صنعتی تبدیل شد. پس از این اختراع بود که کارخانههای صنعتی به راه افتادند. هر چه این کارخانهها بیشتر پا میگرفتند نیاز به اختراعات و نوآوریها بیشتر میشد. حکومتهای غربی نیز برای تسلط بر سرزمینهای ثروتمندی همچون هند شرقی به این اختراعات و نوآوریها احتیاج داشتند. دیگر مهارتها و جنگاوریهای فردی نبود که سرنوشت جنگ در صحنۀ نبرد را تعیین میکرد، بلکه سلاحهای آتشین و جنگ افزارهای پیشرفته بودند که دشمن را وادار به شکست میکردند. استعمار به شکل خشن و نظامیاش این گونه شکل گرفت و انسان شرقی تحت سلطۀ انسان غربی درآمد.
در زمینۀ پزشکی نیز بهنوعی این تحول و انقلاب صورت پذیرفته بود. لئوناردو داوینچی بیتوجه به نهی کلیسا از تشریح مردگان انسانی، اجساد آنان را میدزدید تا طرحی دقیق و واقعی از آناتومی انسان به دست آورد و در نقاشیها و مجسمهسازیهای خود از آنها بهره بگیرد. و به سبب یادداشتها و طرحهای خود در این زمینه، به نوعی او را پدر علم آناتومی جدید اعلام کردند.
آناتومی به معنی بررسی نحوۀ تکوین بدن میباشد. این اصطلاح یونانی از دو بخش آنا (Ana) به معنی جدا کردن و تومی(tomy) به معنی بریدن تشکیل شده است. مطالعۀ آناتومی در واقع به 1600 سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد که مصریان باستان آن را ثبت کردهاند. بقراط در قرن 4-5 قبل از میلاد مسیح اولین فردی بود که به مطالعۀ آناتومی پرداخت و پایههایی را برای فهم سیستم اسکلتی -عضلانی بنا کرد. سپس ارسطو بر پایۀ تشریح حیوانات توانست بسیاری از اندامها و همینطور شریانها و وریدها را شناسائی کند. اما همان طور که قبلاً گفته شد، در دوران قرون وسطی این کار منع شد و انجام آن، جزء گناهان کبیره اعلام گردید.
بعدها در سایۀ پژوهشهای آزمایشگاهی و فرو رفتن در جزئیات و جهان میکرو (مولوکول، اتم، سلول و غیره) کشفیات بسیاری شکل گرفت. دست آوردهای نیوتن در علم فیزیک و پاسکال در علم شیمی، راهگشای پیشرفت علم شد. ابزارسازی بر اساس قوانین علم مکانیک کمکم سرعتی اعجاب آور پیدا کرد، اما متاسفانه کار به جایی کشیده شد که به تن آدمی نیز همچون ماشین نگریسته شد که میتوان قسمتهای معیوب آن را تعمیر یا تعویض کرد. همین جزء گرایی و فراموش کردن روابط جزء با کل و وجود ارتباطات تنگاتنگ بین اندامها و قسمتهای مختلف بدن، به ویژه سازوکار بیوشیمایی و دستگاه عصبی آن، مسیری را به وجود آورد که بهرغم دست آوردهای شگفتانگیز انسان در شناخت آناتومی و فیزیولوژی و ورود به دنیای یاختهها، باکتریها، ژنها، سلولهای بنیادی و غیره، در پاتولوژی و شیوههای درمان گاه راه را به بیراهه رفت. به جای یافتن علتهای اصلی بروز بیماریها، عوارض و نشانههای بیماری را در عضو گرفتار و دردمند جستجو کرد و برای رفع این نشانهها به داروهای شیمیایی پناه آورد.
داروهای شیمیایی، گاه آن چنان آثار مخرب و مرگباری دارند که دولتهای مسئول در مقابل جان شهروندانشان ناچار مداخله کرده و تجویز و مصرف آنها را ممنوع اعلام میکنند. اما در کشورهای دیگر، متأسفانه نه تنها به این موضوع بهای لازم داده نمیشود، بلکه با دریافت همین داروها یا داروهای بیکیفیت دیگر به قیمت ارزان، جان شهروندان خود را به خطر میاندازند. کار به جایی میرسد که مثلاً مصرف بیرویۀ داروهای آنتی بیوتیک در کشور خودمان معادل مصرف کل کشورهای اروپایی میشود. برای کوچکترین اختلالات خواب (کم خوابی، بیخوابی) و استرسها، داروهای نارکوتیکی تجویز میشود و برای دردها و التهابات مفصلی، بیمهابا کورتون تزریق میشود.
حتی چنانچه فرض بر این باشد که داروها به درستی تجویز شده باشد (بر اساس پزشکی آلوپاتی)، کیست که نداند یک دارو در مقابل اثر درمانی بر یک بیماری خاص، چه آثار زیانبار گوناگونی بر قسمتهای مختلف بدن وارد میکند؟ نگاهی به بروشورهای منتشره از طرف کمپانیهای داروسازی برای داروهای تولیدی خودشان نشان میدهد که در صورت مصرف این داروها چه خطراتی ما را تهدید میکند. بیان این نکات، به معنی آن نیست که کلاً مصرف داروهای شیمیایی را مورد نقد قرار دهیم، چرا که بسیاری از همین داروها نجات بخش انسانها بوده و هستند، اما سخن بر سر احتیاط و ضرورت مصرف این داروهاست و مهمتر از آن سخن بر سر یافتن علتهای بروز بیماری است و ضرورت اقدامات پیشگیرانه در جهت بروز بیماریها و حفظ سلامتی و تندرستی ما.
اقدامات پیشگیرانه، یعنی این که چقدر با انواع آلودگیهای زندگی مدرن مبارزه میکنیم. آلودگی هوا، آلودگی صوتی و تصویری، زندگی پرشتاب و اضطراب آور، استرسهای پرفشار خانوادگی، فرهنگی، کاری و اجتماعی کار را به جایی رسانده است که هر روز در سمینارها و کنفرانسهای پزشکی خودمان خبر از سونامی سرطان، سکته، ام.اس، آسم، افسردگی و بیماریهای روانی داده میشود. کم تحرکی، دوری از طبیعت، تغذیۀ غلط و نامناسب، هجوم امواج الکترومغناطیسی زیانآور و پارازیتها چه مقدار بر سلامتی ما تأثیر میگذارد؟ زنان باردار و کودکان خردسال در این میانه چقدر آسیب پذیر هستند؟ هزینههای ملی و فردی برای رفع همین مشکلات و بیماریهای سر به میلیاردها میزند. خروج افراد شاغل از فعالیتهای کاری و اقتصادی به دلیل بیماری و در طول زمان استراحت و بستری شدن، چقدر به تولید ملی لطمه وارد میکند؟
اینها مواردی است که میتوان با آموزش، تشویق و ایجاد امکانات لازم در سطح شهر و روستا از بروز آنها جلوگیری به عمل آورد و به هنگام بروز بیماریها نیز میتوان به جای تجویز فوری و گشادهدستانۀ داروهای شیمیایی، بیماران را ترغیب کرد که با تغذیۀ مناسب و در صورت نیاز مصرف داروهای گیاهی، نرمش و فعالیتهای ورزشی، تنفسهای عمیق شکمی و اکسیژنرسانی مناسب به بدن با حضور در دل طبیعت و بالأخره ماساژ درمانی و حرکات اصلاحی به رفع مشکلات خود بپردازند.
وقتی اعلام میشود که 64 درصد از ایرانیان دچار افسردگی و بیماریهای روانی هستند، میتوان بهتر بر ابعاد این فاجعه پیبرد. متأسفانه برای درمان همین بیماریها دوباره انواع داروهای ضدافسردگی که خود منشاء بیماریهای بسیار دیگری هستند، به بیماران تجویز میگردد و این چرخۀ معیوب همچنان ادامه پیدا میکند. جسم بیمار، ذهن بیمار بهوجود میآورد و ذهن بیمار، جسم را بیمار میکند.
یونانیان و ایرانیان باستان 400 سال قبل از میلاد مسیح بر این باور بودهاند که “عقل سالم در بدن سالم است” و این یعنی پذیرفتن نقش اختلالات جسمی بر عقل و روان آدمی و بالعکس، اما این حقیقت مسلم به سادگی به فراموشی سپرده شد یا بهای لازم به آن داده نشد.
امروزه، به مدد پژوهشهای جدید و به کمک دستگاههای عکسبرداری ( سی تی اسکن و ام.آی.آر) ثابت شده است که احساسات و عواطف چگونه باعث تغییراتی در دستگاه بیوشیمایی و کارکرد مغز و غدد درون ریز شده است، به نحوی که میتواند گاه مشکلاتی جدی برای سلامتی انسان به دنبال داشته باشد. تغییر میزان کورتیزول، آدرنال و سروتونین در خون، پیامدهای جسمی و روانی به دنبال داشته که اگر تداوم یابد یا شدت بگیرد، میتواند سلامتی ما را به خطر بیندازد.
از فشارهای فرهنگی و اجتماعی تا فشارهای پر استرس کاری، از اخبار و اطلاعات نگران کننده و تأسفباری که جهان ما را احاطه کرده و رسانهها مرتب از طریق اعلام آنها ما را مورد هجوم قرار میدهند گرفته تا تأثیر امواج الکترو مغناطیسی ابزارهای نوین و فنآوری پیشرفته، هم چون ماهواره و موبایل و رادیو و تلویزیون و مایکروویو؛ از تغییرات آب و هوایی محیط جغرافیایی هم چون سرما و گرما و رطوبت و خشکی، باد و طوفان وغبار و آلودگی گستردۀ هوا، گرفته تا انواع مواد غذایی مصرفی صنعتی و مضر و حتی زمان و شیوۀ خواب و فعالیتهایمان، همه و همه آنچنان تأثیر جدی و زیانباری بر جوانی، شادابی و سلامتی ما باقی میگذارند که ما را به سوی خستگی، فرسودگی و بیماریهای گوناگون جسمی و روانی سوق میدهد. و مگر جز این است که در امر تشخیص و درمان بیماریها باید که به این نکات نیز توجه جدی داشت؟
دارو درمانی بنا به ماهیت خود، نمیتواند رابطۀ جزء و کل را مد نظر داشته باشد. محققین و پزشکانی که در شرکتهای بزرگ دارویی مشغول پژوهش هستند، اگر چه ممکن است به این حقیقت باور داشته باشند که بدن یک سیستم باز بوده و کارکردش به شدت تحت تأثیر چگونگی کارکرد کل اجزای آن با یکدیگر از سویی و محیط پیرامون از سوی دیگر (چه فیزیکی چه عاطفی و روانی) است، اما نمیتوانند دارویی بسازند که در مجموع برای بدن مفید بوده و هیچ ضرری نداشته باشد، مگر داروهای کاذب با توجه به تأثیر روانی و تلقینی آن. چرا که داروها عمدتاً جذب خون شده و به همراه آن در سرتاسر بدن به گردش در میآیند و بر تمامی قسمتهای بدن تأثیر میگذارند، خواه این تأثیر ناچیز باشد، خواه شدید.
خوشبختانه، بر اساس آمارهای موجود، گرایش به درمان از طریق روشهای درمان طبیعی، روز به روز بیشتر شده و اقشار آگاه در کشورهای پیشرفتۀ صنعتی به آن رجوع میکنند. گاندی و مائوتسه دونگ نیز هر یک پس از رهبری انقلاب ضداستعماری در کشور خود، دستور دادند با دعوت از اساتید و درمانگران سنتی و بومی، روشهای درمان طبیعی چند هزارسالۀ خود را، با امکانات و دستاوردهای پژوهشی روز (نرم افزاری و سخت افزاری)، هر چه بیشتر علمی کرده و به رشتههای دانشگاهی تبدیل کنند. در ایران نیز به تازگی طب سنتی مورد توجه بیشتری قرار گرفته که امید است هر چه سریعتر جایگاه علمی خود را پیدا کند و وزارت بهداشت و درمان، دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی پزشکی مسئولیت بیشتری را در این زمینه به عهده گیرند.