جمعه , آوریل 19 2024

روانشناسی یوگا و کاربردهای کلینیکی آن

 وقتی مفاهیم یوگا برای مدیریت ناهنجاری روانی را با درمان های موجود در حیطه ی روانکاوی, روان درمانی و روانشناسی در می آمیزیم , آنگاه ابزار بسیار قدرتمندی برای بیدار کردن قوای ذهنی داریم.من روانکاوان , روانپزشکان و روانشناسان زیادی را در کشورهای مغرب زمین میشناسم که از تکنینک های یوگا در کارهای خود استفاده میکنند…

 

وقتی پسربچه‌‌ی کوچکی بودم، تارعنکبوتی را تماشا می‌کردم. عنکبوت در یک سوی تار و مگسی در سمت دیگر آن بود. درگیری مگس را می‌دیدم و این را که او بواسطه‌ی جنبش و تقلایش بیشتر و بیشتر در تارها گیر می ‌افتاد، درحالی‌که عنکبوت بدون چسبیدن به تارها با آزادی کامل بر روی آن حرکت می‌کرد.  متعجب بودم که چطور یک حشره تا این حد گیرافتاده، در حالی‌که آن دیگری به آزادی حرکت می‌کند. بزرگتر که شدم فهمیدم  تنها یک سمت تار آغشته به ماده‌ی چسبنده است. امروز در رابطه با وضعیت سلامت انسان به یاد این تجربه‌ افتادم.

سلامت روحانی، ذهنی و فیزیکی

سلامت انسان وجوه گوناگون فیزیکی، ذهنی، عاطفی و همچنین روحانی‌دارد. اگر به تاریخ انسانیت نگاه کنیم درخواهیم یافت که در دوران باستان، درمانگر قادر بود که نیازهای هرفرد را چه از لحاظ جسمی و چه روانی برطرف سازد. تنها در قرن حاضر است که ساختار سلامت به بخش‌های جسمانی، روانی و روحی تقسیم شده. درنتیجه امروز جنبه‌ی سلامت فیزیکی بیشتر مربوط به متخصصانی‌ست که به طور خاص به موضوع بدن می‌پردازند. جنبه‌ی سلامت ذهنی مربوط به کسانی‌ست که در مورد کارکردهای ذهن و چکونگی درمان آشفتگی های ذهنی با روش‌های موجود درس خوانده اند. و بیشترِ بخش سلامت روحانی در دست کسانی‌ست که در این حیطه آگاهی دارند.

من به عنوان یک سانایاسین sannyasin  در هیچ یک از این سه دسته بندی نمی‌گنجم. پزشک نیستم، روانپزشک یا درمانگر روحانی هم نیستم.  من در دسته بندی کسانی قرار دارم که تصور می‌کنند بهترین روش برای دستیابی به بالاترین حد سلامت , علم یوگاست. یوگا تنها مجموعه ای از ژست های بدنی یا مدیتیشن نیست. سبکی از زندگی ست که می تواند توسط هرکسی به کار گرفته شود و تنها مخصوص به طلبه ها( سانایاسین) ، سادوها یا  تارک دنیاها  نمیباشد . شکلی از درک و فهم روابط متقابل در زندگی ، تلاش برای بهبودبخشیدن به آن و تلاش برای دریافت نیازهای بدن، ذهن و روح است. این ایده‌ی اصلی سبک زندگی یوگایی‌ست: زندگی بر اساس قوانین بدن و قوانین طبیعت.

 

پراوریتی و نیوریتی Pravritti and Nirritti

دو راه برای زندگی وجود دارد: یکی پراوریتی و دیگری نیوریتی. پراوریتی درکل به معنای شرکت در امور دنیوی است. نیوریتی یعنی تحت تاثیر جهان قرار نگرفتن و تلاش کردن برای درک و دریافت آگاهی کیهانی، روحانی و جهانی. پراوریتی و نیوریتی دو سوی یک سکه هستند. درست مانند تار عنکبوت که از یک طرف چسبنده و از سمت دیگر آزاد و عادی ست، پراوریتی سمت چسبنده و درگیرکننده تار و نیوریتی سمت آزاد آن است. هرکه باشیم هرزمان که درگیر زندگی می‌شویم تحت تاثیر تنش‌ها و استرس‌های مشابهی قرار می‌گیریم. ما جهان اشیا را با تمام عظمتش به شکل درد و لذت، رضایت و عدم رضایت و گرایش طبیعی ذهن به اندیشیدن در باب چیزهایی که از سر گذرانده ایم ، تجربه می‌کنیم. وقتی این الگوی تفکر شکل گرفت، دیگر این بستگی به تمایل و میزان خودآگاهی فرد دارد که تا چه حد بتواند خود را از چرخه‌ی افکار دنباله دار رها سازد.

 

تنش و استرس

در زبان انگلیسی دو واژه وجود دارد: استرس و تنش. درزبان هندی استرس، پارشانی (‌Pareshani) به معنای استرس و تنش، تاناو (tanav) است. وقتی ذهن ما در تماس با موقعیتی قرار می‌گیرد، اولین اتفاقی که می‌افتد این‌است که ما شروع به تجربه‌ی استرس می‌کنیم. استرس می‌تواند به خاطر ارتباط عاطفی و پریشانی، یا ارتباط منطقی فکری و اختلال، یا یک رابطه‌ی فیزیکی ویا، انزوای فیزیکی، و یک رابطه‌ی اخلاقی یا انزوای اخلاقی یا هرچیز دیگری به وجود آید. وقتی این تناقض میان ذهن و تجربه رخ می‌دهد، وقتی ذهن آگاه نباشد، آنوقت است که شروع به چرخیدن حول آن تجربه، فکر، احساس یا واقعه می‌کند. شروع می‌کند به اندیشیدن  مداوم به آن موضوع. هرچه بیشتر فکر کنید بیشتر با نیروی جاذبه‌ی آن تجربه‌ی خاص درگیر می‌شوید و در نتیجه دچار استرس می‌شوید. وقتی این استرس تشدید شود،  به شکلی از تنش و فشار  تبدیل می‌گردد. وقتی تنش آزاد نشود، در ذهنمان بزرگتر می‌شود و در نتیجه مشکلات روانشناختی به وجود می‌آید. این آغاز نامتعادل شدن روانی و بروز مشکل است که مانند توپ کوچک برفی می‌غلتد و  به مرور بزرگ و بزرگ‌تر می‌گردد.

 

 

مدیریت ذهن

یوگا می‌گوید روش‌های خاصی برای جدا کردن شما از وجه چسبنده‌ی ذهن وجود دارد. برای دوباره متعادل و هماهنگ کردنتان، شما نیازمند پرورش کیفیات و وجوه خاصی از نهاد خود هستید که با قابلیت آزادکردن تنش ها از طریق ریلکسیشن (آرامسازی) آغاز می‌شود. ریلکسیشن، راهی سیستماتیک برای رهاساختن انسدادهای ذهنی و جسمی است. بعداز اینکه بتوانید خود را از لحاظ بدنی، ذهنی و عاطفی آرام سازید، آنوقت می‌توانید از طریق یوگا، آگاهی شخصی یا ساجاکتا (sajagta) را پرورش دهید و شاهد تعامل خودتان با جهان، جامعه، خانواده و محدودیت ها، بلندپروازی ها و انگیزه  های خود باشید. آگاهی نتیجه‌ی داشتن سبک زندگی یوگایی ست. پس از آن باید، با استفاده از آگاهی نسبت به خودتان احساسی مثبت بوجود اورید. وقتی این احساسات مثبت از طریق تمرین، تمرکز و خود شناسی یا به اصطلاح مدیتیشن توسعه یابند ، توسعه یابند، آنوقت شما می‌توانید شخصیت درونی خود متعادل و هماهنگ سازید.

 

 

 

 

یوگا و روان درمانی

این کار به معنای داشتن رویکردی یوگایی در مدیریت ذهن است. وقتی مفاهیم یوگا برای مدیریت ناهنجاری‌های روانی را با درمان‌های موجود درحیطه‌ی روانکاوی، روان درمانی و روانشناسی در می‌آمیزیم، آنگاه ابزار بسیار قدرتمندی برای بیدارکردن قوای ذهنی داریم. من روانکاوان , روانپزشکان و روانشناسان زیادی را در کشورهای مغرب زمین می‌شناسم که از تکنیک‌های یوگا در کارهای خود استفاده می‌کنند. چهارسال پیش، در وین اتریش کنفرانس روانپزشکی و روانشناسی‌ای برگزار شد. یکی از کارماسانیاس های ما که خود روانپزشک است در آن کنفرانس شرکت کرد و مقاله‌ای با موضوع روانشناسی ارائه داد. وقتی در مورد یوگا و کاربردش در مدیریت مشکلات روانی حرف زد، درباره‌ی تکنیک یوگانیدرا گفت. سخنرانی اوکه قرار بود فقط ۲۰ دقیقه باشد به مدت سه ساعت ادامه یافت و بعداز آن هر روز یک ساعت انجام شد. درپایان تصمیم براین شد که برخی از متخصصان شرکت کننده در کنفرانس  بر روی بیمارانشان یوگانیدرا انجام دهند تا ببینند که این تکنیک چگونه در رهاشدن تنش‌های ذهنی کمک می‌کند. امروزه یوگانیدرا بخشی عمده و تکینیکی مورد تایید در روان درمانی اروپاست. چنین اتفاقی در استرالیا هم افتاده است.

ما اینجا نیستیم تا در مورد مفاهیم بزرگ حرف بزنیم بلکه فقط می‌خواهیم ببینیم که چیزهای کوچکی که می‌توانیم در درمان یا در سبک زندگی خودمان به کار بریم تا در ذهنمان احساس هماهنگی و آرامش کنیم چه ها هستند. یوگا از طریق سیستم ریلکسیشن و تمرکز، از طریق آسانا و پرانایاما، امکانات متفاوتی را پیشنهاد می‌دهد. مسلما من از شما می‌خواهم که از طریق تمرین یوگا، اصول آنرا دریابید. وقتی آین اصول را درک کردید آنوقت آن‌ها را در برنامه‌های روانشناسی وروان درمانی  خود بگنجانید. من یقین دارم که ترکیب هردوی این علوم می‌تواند به بیماران شما برای درمان خودشان کمک کند.

ترجمه:عطیه عطارزاده

سخنرانی سوامی نیرانجاناندا در همایش روانشناسان هند-بمبئی

درباره ایران یوگا

پیشنهاد ما به شما

مودرا

مودرا ها عبارتند از حرکات , وضعیت های بدنی و حالات روحی – جسمانی شناختی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *