انسان بر خلاف سایر حیوانات تمایل زیادی به فکر کردن دربارۀ اتفافات و پدیدههای اطرافش دارد. دربارۀ اینکه در گذشته چه رخ داده یا در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، یا حتی دربارۀ اتفاقاتی که هرگز رخ نخواهد داد، انسان همواره در حال اندیشه است. در واقع فکر مستقل از محرک یا ذهن سرگردان موضوعی است که همیشه بصورت پیشفرض در همۀ آحاد بشر وجود داشته است. اگر چه پرش افکار یا سرگردانی ذهن نقش قابل توجهی در تکامل انسان داشته و مسائلی چون افزایش خلاقیت و حل مسئله را در پی داشته است ( بنجامین برد 2012 ) اما هزینههای عاطفی بسیاری نیز برای انسان دارد. آن هزینۀ عاطفی، ناخشنودی یا عدم خوشحالی است (دانیل گیلبرت و همکاران 2010 ). بسیاری از فیلسوفان و روانشناسان و حتی الهیدانان در طول تاریخ بر این موضوع تاکید کردهاند که خوشحالی یعنی زیستن در حال. به اعتقاد آنان به میزانی که ذهن ما سرگردان گذشته و آینده باشد، از خوشحالی و خوشنودی ما کاسته خواهد شد. به تعبیر آلبر کامو که در جایی میگوید: «تنها زیستِ ارزشمند، زیستن در لحظۀ حال است.»
اما چه فکری، فکر سرگردان نامیده میشود؟ چه چیزی موجب سرگردانی ذهن و پرش افکار ما به گذشته و آینده میشود؟ در چه زمانهایی ذهن ما بیشتر سرگردان است؟
فکر سرگردان یا سیال که در ادبیات روانشناسی مدرن به آن mind wandering میگوید و در حقیقت نقطۀ مقابل «ذهناگاهی» یا mindfulness است، دارای دو مشخصۀ اصلی و اساسی میباشد: 1- بیارتباط با کار فعلی ما و 2- جدا از محیط پیرامون ما میباشد. بهعنوان مثال وقتی در حال حل یک مسئلۀ ریاضی در یک دبیرستان هستیم، فکر کردن به یک چیزکیک میتواند یک فکر سرگردان باشد. سرگردان شدن و پرش ذهن میتواند به اشتباه در انجام وظایف، بخصوص وظایفی که نیاز به دقت و توجه دارد، منجر شود.
از سال 2000 بسیاری از عصب شناسان، روانپزشکان و روانشناسان، فعالیتهای پژوهشی متعددی در مورد سرگردانی ذهن انجام دادند و بسیاری از این تحقیقات نشان میدهد وقتی ما در حالت کسالت، دلزدگی، ملالت یا بیحوصلگی هستیم یا کارهایی انجام میدهیم که توجهمان را بخود جلب نمیکند ذهنمان بیشتر دچار سرگردانی و پرش میشود. بعبارت بهتر، هرچه ما بیشتر غرق یک فعالیت جذاب شویم به همان اندازه ذهنمان کمتر دچار سرگردانی خواهد شد.
مطالعات نشان میدهند بطور متوسط هر 5/2 دقیقه یکبار ذهن دچار پرش و گشت و گذار میشود. یعنی اگر از لحظۀ شروع مطالعه این مقاله تاکنون 5 دقیقه طول کشیده باشد، شما تقریبا دو بار حواستان به جای دیگری پرت شده است. این مساله در فعالیتهای مختلف، از مطالعۀ کتاب گرفته تا دیدن یک فیلم جذاب، میتواند متفاوت باشد.
در مغز ما مداری به نام «شبکۀ پیشفرض» یا DMN وجود دارد که در اوقاتی که مشغول هیچ کاری نیستیم یا کاری که انجام میدهیم جذاب نیست، این شبکه قدرت را در دست میگیرد و برعکس، در مواقعی که مشغول فعالیت هستیم و محیط توجه ما را به خود جلب کرده، فعالیت آن کاهش مییابد . به عبارت دیگر، هر چه DMN فعالتر باشد، ذهن بیشتر سرگردان و سیال میشود و هر اندازه از فعالیت DMN کاسته شود پرش و نشخوار ذهن نیز کمتر خواهد شد.
“ادامه ی این مقاله را در شماره 115 مجله دانش یوگا بخوانید”