جمعه , آوریل 19 2024

خودي را كه مي‌خواهيد تغيير دهيد

خورشيد طلوع مي‌كند و جشن مي‌گيرد.
آسمان در آغوش مي‌كشد و جشن مي‌گيرد.
باد مي‌وزد و جشن مي‌گيرد.
رودها جاري مي‌شوند و جشن مي‌گيرند.
طاووس‌ها مي‌رقصند و جشن مي‌گيرند.
درختان به بار مي‌نشينند و جشن مي‌گيرند.
شكوفه‌ها مي‌شكفند و جشن مي‌گيرند.
ما لبخند مي‌زنيم و خدمت مي‌كنيم.
مكاشفه مي‌كنيم و جشن مي‌گيريم.
——————————-
سكوت نيايشي در ميان نفس‌هاست.
سكوت عشق به وسعت بي‌نهايت است.
سكوت فرزانگي واژه‌هاست.
سكوت شفقت بي دليل است.
سكوت عمل بي عامل است.
سكوت لبخندي است با تمام وجود.
——————————–
فصل اول: خودي را كه مي‌خواهيد تغيير دهيد.
احساسات
وقتيكه تنها هستيد، در جمع بودن جهالت است. به حس وحدت با جمع رسيدن نشانه‌ي فرزانگي است. تنها بودن در انبوه جمعيت،روشنفكري است.شناخت، زندگي روشنفكري را به ارمغان مي‌آورد و شناخت مرگ شما را بي پروا و آگاه مي‌سازد.
عده‌اي مي‌دانند هنگامي كه در جمع هستند نيز چگونه جشن بگيرند. عده‌اي هم فقط در تنهايي و سكوت مي‌توانند شادمان باشند. اما من پيشنهاد مي‌كنم هر دو را انجام دهيد. هم زماني كه در تنها هستيد و هم زماني كه در جمع هستيد، جشن بگيريد.
———————————
احساسات همچون آتش است. زندگي شما هم همچون آتش است. هر آنچه را كه در آتش احساسات بگذاريد خواهد سوخت. اگرلاستيكي را بسوزانيد، آلودگي و بوي بد ايجاد مي‌كند. اما اگر چوب صندلي را بسوزانيدُ، بوي خوشي توليد مي‌كند. بعضي آتش‌ها آلوده مي‌كنندو بعضي ديگر تطهير.
سرور در اطراف آتش رخ مي‌دهد و غم و اندوه در جوار آتش مرده سوزان. همان آتشي كه در زمستان از جان ما محافظت مي‌كند، مي‌تواند ويرانگر باشد. شما نيز مانند آتش هستيد. اما آيا آتشي هستيد كه دو آلودگي توليد مي‌كند يا آتشي از كافور ك توليد نور و بوي خوش مي‌كند. يك انسان وارسته چونان شعله‌اي از كافور است كه نور و بوي خوش مي‌پراكند. او دوست زندگي‌ست.
برترين آتش نور و گرما ايجاد مي‌كند. نوع متوسط آن علاوه بر نور كمي هم دود توليد مي‌كند. بدترين نوع آتش تنها دود سياهي توليد مي‌كند. سعي كنيد انواع مختلف آتش را از ——— دهيد. اگر احساساتتان نيز درگير خوبي شوند، آن‌گاه شما نور و  بوي خوش پراكنده خواهيد كرد و اگر درگير ناپاكي‌ها شوند، دود و سياهي توليد مي‌كنيد. اين همان كنترل هماهنگ است كه كيفيت آتش را در شما تغيير مي‌دهد.
عادات
چگونه خودتان را از اثر «واساناها» vasana و تأثيرات آن خلاص مي‌كنيد؟ اين سوال همه‌ي كساني است كه مي‌خواهند از شر عادت بدشان خلاص شوند.
شما مي‌خواهيد از دست عادت‌هاي بد خلاص شويد چون شما را رنج مي‌دهند و محدودتان مي‌كنند. عادت‌ها آن‌چنان دست و پاي شما را مي‌بندند كه هيچ شادابي و تحركي در زندگي نمي‌گذارند، ماهيت vasana چنان است كه شما را رنج دهيد يا به شما بچشبد. اما در مقابل تمايل به آزادي طبيعت زندگي است. زندگي مي‌خواهد آزاد باشد و هنگامي‌كه روحي نمي‌داند چگونه آزاد باشد، تمام عمر در طلب آزادي پرسه مي‌زدند. راه غلبه بر عادت‌ها، عهد كردن يا كنترل هماهنگ است. همه‌ي انسان‌ها تا حدي از موهبت كنترل هماهنگ برخوردارند. آن زمان كه اجبار زندگي مسيري را در پيش‌پاي شما قرار مي‌دهد، مي‌توانيد از طريق كنترل هماهنگ در برابر همه‌ي عادت‌ها قد عَلَم كنيد.
هنگامي‌كه ذهن به افكار بيهوده كه حاصل عادت بد هستند،مي‌پردازد، دو حالت رخ مي‌دهد. حالت اول اينكه تمامي الگوهاي قديمي سر بر مي‌آورند و روحيه‌ي شما را تضعيف مي‌كنند. در آن‌صورت شما خودتان را سرزنش مي‌كنيد و احساس مي‌كنيد كه هيچ پيشرفتي نداشته‌ايد.
حالت دوم اين‌كه، شما به اين عادات به عنوان فرصتي براي كنترل هماهنگ نگاه مي‌كنيد و احساس رضايت مي‌كنيد. بدون كنترل هماهنگ زندگي شادي و سالمي نخواهيد داشت. آن‌زمان است كه متوجه مي‌شويد كه نبايستي سه پرس بستني بخوريد چون مريض مي‌شويد. كنترل هماهنگ مانع چنين ناپرهيزي‌هايي مي‌شويد.
عهد و پيمان بايستي داراي چارچوب زماني باشد يعني براي اين عهد زمان و مكان در نظر گرفته شود، فرض كنيد يك فرد سيگاري مي‌گويد: « من سيگار را ترك مي‌كنم» اما نمي‌‌تواند. او مي‌تواند يك عهد زمان‌بندي شده نود روزه را در نظر بگيرد. اگر شما عادت به فحش دادن و قسم خوردن داريد، با خود عهد كنيد كه تا ده روز كلمات ركيك نبريد. هيچ‌گاه يك عهد هميشگي و مادام‌العمر با ببنديد، چرا كه فوراً آن‌را خواهيد شكست. اگر اتفاقي قبل از سپرس شدن موعد مقرر عهد را شكستيد، نگران نباشيد. اما دوباره شروع كنيد. كم‌كم مدت دوره را افزايش دهيد تا اينكه جزئي از طبيعت شما شود.
تمامي عاداتي كه شما را آزار مي‌دهند و برايتان رنج‌آورند را درگير عهد و پيمان و كنترل هماهنگ كنيد.
—————————————
ضعف شما در انجام كاري مانند شكست يك عادت، باعث آزار شما مي‌شود و درست زماني‌كه عميقاً از چيزي رنج مي‌بريد، همان رنج شما را از آن عادت خلاص خواهد كرد. اگر از ضعف‌هاي‌تان رنج مي‌بريد، يك سالك، يك جستجوگر معنوي هستيد. همين رنج شما را از ورطه‌ي آن عادت بد بيرون مي‌كشاند.
—————————————————————-
عادات بد
اگر نمي‌تواند عادات بد را كنار بگذاريد، آنهارا بزرگتر نشان دهيد. نگراني، غرور، خشم، شهوت، غم ـ به آن‌ها ابعاد بزرگتر و جهت متفاوتي دهيد.حد عصبانيت در مورد اتفاقات جزئي چقدر است؟ حال درباره‌ي يك مفهوم نامحدود و لايتناهي مثلاً برهما عصباني شويد، چنانچه نمي‌توانيد از شر غرور خلاص شويد، به مالكيت الوهي و الهي مغرور باشيد. اگر از حرص در رنج هستيد، نسبت به فرايض ديني حريص باشيد. اگر ميل و آرزو شما را عذاب مي‌دهد، در طلب حقيقت باشيد، اگر از حسادت رنج مي‌بريد، در مورد تقرب حسود باشيد. مخالف نفرت باشيد. با نفرت مخالفت كنيد. از يك معلم معنوي راهنمايي بگيريد و مست در حضور لايتناهي شويد.
اميال
ميل به لذات حسي به خودي خود مهيج است و اين اميال هنگامي كه در مركز حواس متمركز مي‌شوند،
فرومي‌نشينند. حال اگر شما با مهارت خودتان بتوانيد اميالتان را به عميق‌ترين بخش دروني وجودتان يعني بعد ديگري از شادي جاوداني سوق دهيد، سعادت و عشقي ابدي از آن شما خواهد بود. شهوت، حرص، قدرت و حسادت همگي نيروهاي قدرتمندي هستند چرا كه اساساً چيزي نيستند و شما منبع آن انرژي هستيد ـ نيروي مطلق ـ از خود گذشتگي و فداكاري دو عامل نگهدارنده‌ي معصوميت اين نيرو هستند و روح شما را تعالي مي‌بخشند.
هنگامي‌كه مي‌فهميد كه منبع شادي و هيجان خود شما هستيد، ميل شما فروكش كرده و آرامش جاي آن‌را مي‌گيرد. به خاطر داشتن اين حقيقت كه روزي خواهيد مرد باعث مي‌شود كه لحظه حال را در شادي بگذرانيد و خود را از بند تمامي اميال و كينه‌ها رها سازيد.
——————————————–
آرزوها علي‌رغم اينكه هدفشان شادي است اما در واقع شادي را از ما مي‌گيرند. هرگاه كه شادي از زندگيتان رخت بربست به درونتان رجوع كنيد. خواهيد ديد كه علت آن، آرزوها هستند.
با اين وجود، شادي همه‌ي آن چيزي است كه طلب مي‌كنيم. تا به حال هيچ موجودي متولد نشده كه آرزوي غم داشته باشد. تا به حال چنين چيزي د رگذشته اتفاق نيفتاده و در آينده نيز اتفاق نخواهد افتاد.
هنگامي‌كه ذهن كوچكتان از دويدن به اينجا و آنجا و پرسه‌زدن به هر جايي خسته شود، به اين نتيجه مي‌رسدكه :«آرزوهاي من شادي‌هايم را از من گرفته‌اند.»
——————————————–                      
همه آرزوها براي شادي‌اند. يعني هدف همه‌ي آرزوها رسيدن به شادي است. جز اين است؟ اما چند وقت به چند وقت آرزوهايتان شما را به سمت هدف سوق مي‌دهد؟ آيا تا به‌حال  به ماهيت آرزو انديشيده‌ايد؟ به زبان ساده، آرزو يعني فردا، نه هم‌اكنون. اما شادي هرگز مربوط به فردا نيست. شادي هميشه از آنِ حال است. وقتي شادمانيد چگونه مي‌توانيد آرزويي داشته باشيد؟ چگونه مي‌توانيد واقعاً همين حالا شامان باشيد وقتي آرزوهايي در سر مي‌پرورانيد؟ ظاهراً آرزوها براي اين هستند تا شما را به سمت شادي سوق دهند، اما در واقع اين چنين نيست. به همين دليل است كه آرزوها را خيال و پندار مي‌نامند.
——————————————-                  
چگونه يك آرزو شكل مي‌گيرد؟ آرزو با به يادآوردن يك تجربه‌ي خوشايند يا با تأثيرات گذشته شكل مي‌گيرد. آرزو ممكن است از طريق شنيدن نيز شكل ‌گيرد. ارتباط با افراد يا مكان‌هاي بخصوص نيز مي‌تواند موجب شكل‌گيري يك آرزو شود. نياز يا آرزوي شخص ديگري ممكن است آرزوي دروني شما را آشكار كند. اگر كساني گرسنه باشند ممكن است بخواهيد به آنها غذا بدهيد يا اگر كساني بخواهند با شما صحبت كنند، ممكن است تمايلي همزمان براي صحبت كردن با آنها در شما ايجاد شود. تقدير يا يك پيشامد كه شما هم در آن نقشي داريد، ممكن است در شما تمايلي ايجاد‌كند اما شما از دليل انجام كارتان بي‌اطلاع هستيد. به عنوان مثال، فرد ثروتمندي در كوبك(Quebec) در كانادا جاده‌هايي ساخت و 30 سال روي مزرعه‌اي كار‌كرد بدون اينكه دليلش را بداند. مقدر آن بود كه مزرعه، همان آشرام مونتريل(Montreal) ما شود و جاده‌هايي كه ساخت همان جاده‌هايي هستند كه هم‌اكنون ما از آنها استفاده مي‌كنيم. 
—————————————          
اميال رخ مي‌نمايد بي‌آنكه از شما اجازه بگيرند. اما هنگامي كه بروز مي‌كنند، شما با آنها چه مي‌كنيد؟ اگر بگوييد كه هيچ خواسته‌اي نداريد، همان نخواستن هم خواسته‌اي ديگر است. 
حال دليلي برايتان مي‌آورم: اگر مي‌خواهيد به تماشاي فيلم برويد، بايستي بليط تهيه كنيد و اين بليط رابه درمان بدهيد. اگر دو دستي بليط را بچسبيد، چطور مي‌توانيد وارد شويد؟ نمونه‌ي ديگر اينكه، اگر بخواهيد در دانشگاه پذيرفته شويد، بايستي فرم در خواست را پركنيد و تحويل دهيد. نمي‌توانيد آن‌را نگه داريد. سفر زندگي هم همينطور است. شما مجبوريد خواسته‌هايتان را تسليم كنيد و از آنها بگذريد. وقتي خواسته‌هايتان را رها مي‌كنيد، اميال كمتري خودنمايي مي‌كنند.بيچاره كسانيكه دودستي به آرزوهايي كه تحقق نمي‌يابند، چسبيده‌اند. كمي خوش اقبال‌تر كساني هستند كه آرزوهايشان پس از مدت زماني طولاني تحقق مي‌يابد. خوش شانس‌تر هم كساني هستند كه آرزهاي‌شان به محض سربرآوردن محقق مي‌شود. خوشبخت‌تر از آن‌ها هم كساني هستند كه هيچ آرزويي ندارند چون حتي قبل از سربرآوردن آرزويي به رضايت رسيده‌اند.
————————————         
بودا مي‌گفت كه آرزو ريشه‌ي همه‌ي بدبختي‌هاست. اگر محقق نشود، منجر به ناكامي مي‌گردد و باعث بدبختي و اگر محقق شود موجب احساس پوچي در شما مي‌گرددو واسيشتا((Vasishta كه آرزو دليل لذت است. شما فقط در صورتي از كسي يا چيزي لذت مي‌بريد كه آرزوي آن‌را داشته باشيد. چنانچه در طلب چيزي نباشيد، از بدست آوردن آن‌هم لذت نمي‌بريد. هنگامي‌كه عطش داريد و بسيار تشنه هستيد، حتي جرعه‌اي آب نيز به شما لذت مي‌دهد. اما اگر تشنه نباشيد لذتي هم از آن نمي‌بريد. هر آنچه كه در شما ايجاد لذت كند، شما را به بند مي‌كشد و بردگي يعني بدبختي.
اما حرف من به شما اين است: اگر در طلب حقيقت باشيد، خواسته‌هاي ديگر رخت مي‌بندد. شما هميشه آرزوي چيزي را مي‌كنيد كه در دسترس نيست اما حقيقت هميشه هست ميل به حقيقت آرزوهاي ديگر را كنار مي‌زند و سپس همين ميل نيز محو مي‌شود و آنچه باقي مي‌ماند احساس رستگاري و خوشبختي است.
—————————–                         
آرزوها و اهدافتان شما را از خدا دور مي‌كند. تمامي آرزوها و اهدافتان را به خداوند پيشكش كنيد. آن‌گاه شما نيز  الهي خواهيد شد. اصلاً خودِ خدا مي‌شويد و با نداشتن هيچ چيز آزاد خواهيد بود.
——————————         
لذت و درد از احساسات عميق بدن هستند. آن هنگام كه گرفتار درد يا لذت نيستم، مي‌توانيد صميمانه و صادقانه بگوئيم:«من متعلق به تو هستم.» اين همان لحظه‌اي است كه همه اشتياق‌ها و نفرت‌ها، آرزوها و ترديدها رنگ مي‌بازند و در يك آن، جهان متعلق به شما مي‌شود. همه‌ي ناكامي‌هاي شما پيرامون«من» مي‌گردند:«من اين را مي‌خواهم، من آن را دوست دارم، من اين را دوست ندارم.»همه‌ي اين‌ها را رها كنيد. به خاطر داشته باشيد كه خورشيد طلوع و غروب مي‌كند، چمن‌ها مي‌رويند، رودها جاري مي‌شوند، ماه نورافشاني مي‌كند و من تا ابد اينجا هستم.
——————————–          
دلبستگي‌ موجب عطش شديد مي‌شود و عطش شديد آرامش ذهن را از بين مي‌برد و بدون آرامش ذهني، هزارتكه مي‌شويد و اسير چنگال بدبختي. متأسفانه اغلب مردم به اين موضوع توجهي ندارند و هنگامي باخبر مي‌شوند كه خيلي دير شده است.پيش از آنكه خيلي دچار سرگرداني شويد، خودتان را جمع‌و جور كنيد و با رهاشدن و تمرينات معنوي از شر اين عطش شديد خلاص شويد.
آن هنگام كه در اقيانوس تعقات و دلبستگي‌ها در حال غرق شدن هستيد، رها شدن همانند جليقه‌ي نجات مي‌ماند. بدون اين‌كه با دلبستگي‌ها بجنگيد، به نظاره‌ي اين عطش شديد بنشينيد و به فضاي خنك سكوت نهفته در آن رخنه كنيد. اولين گام در اين مسير، هدايت تعلقات به سوي آگاهي و الوهيت است. جاذبه‌ي شما در عدم دلبستگي‌تان به امور دنيوي است و زيبايي شما در دلبستگي‌تان به الوهيت است.

درباره ایران یوگا

پیشنهاد ما به شما

حرکت یوگا مناسب برای دوندگان

مطمئنا یوگا از بین برنده‌ی استرس است. اما مزایای فوق‌العاده‌ای هم برای دوندگان دارد مثل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *