یوگاژورنال/ برگردان: واحد ترجمه
من هم مانند بسیاری از معلمهای یوگا، در کل زندگیام بدنی انعطافپذیر داشتهام. انعطافپذیری نه به آن مفهوم که پاهایم را پشت سر ببرم، اما همیشه لازم بوده بهجای بالا بردن دامنۀ حرکتیام، بیشتر روی قدرت و ثبات اندامهایم کار کنم. اما پس از مدتی دریافتم کششهای عمیقی که در انتهای محدودۀ حرکتیام در حالت سکون ایجاد میکنم روز بعد باعث سفتی مفاصل و حتی احساس درد شود.
به همین دلیل تمرینات کششی را متوقف کردم. البته نه به این معنا که فقط روی حرکات قدرتی کار کنم. نه. تنها سمت ملایمتر تمریناتم را روی انعطافپذیری متمرکز کردم. البته هدف، تنها رسیدن به یک بدن نرم و منعطف نبود، بلکه اهداف زیر در انجام تمرینها دنبال میشد:
1-حفظ تحرک
من هم مثل خیلیها وقتی صبح از خواب بیدار میشوم، احساس میکنم بدنم بسیار خشک است. بخشی از این خشکی صبحگاهی به این دلیل است که فاسیا در طول شب تمایل دارد آب خود را از دست بدهد، ساختار سفتتری پیدا کند و از آن شکل ژلهای خود خارج شود. حرکتهای لغزشی یکنواخت برای حرکت آزادانهتر این سطوح لغزنده، از بین بردن چسبندگی لایههای میانبافتی و گرم و نرم کردن مفاصل بسیار مناسب است. مفاصل گرم و چرب می شوند.بیدار شدن من با یکسری از این حرکت ها است. من چرخش مفاصل، حرکت موجی بین حرکت گربه و گاو، چرخشهای روان، و حرکات خم به پهلو را دوست دارم.
2-متعادلسازی محدودۀ حرکت
من در طول سالها تمرین یوگا متوجه شدم که بعضی حرکت برخی قسمتهای بدن برای من آسانتر از جاهای دیگر هستند. بهعنوان مثال بدون آمادگی یا با یک آمادگی اندک، میتوانم تا حد حرکت «خم به جلو با پای باز» به جلو خم شوم. اما نشستن در حالت قهرمان در هر جایی از تمرین که باشم، برایم دشوار است. رانهای من به راحتی به سمت خارج میچرخند. پس برای متعادلسازی این اتفاق، سعی میکنم حرکاتی چون جنگجو و هلال ماه را که به چرخش داخلی رانها نیاز دارند، در تمریناتم جای دهم. عضلۀ همسترینگ چپ من از عضلۀ که در آنها فقط پای چپ کشیده میشود را انجام میدهد. همۀ ما این عدم تعادلها را داریم و استفادۀ بهینه از زمان تمرین میتواند بسیار کمککننده باشد. ما باید در طول تمرین بهجای تمرکز بر حرکاتی که بهطور طبیعی ساده هستند، روی برابرسازی فشاری که به مفصلها میآید و متعادلسازی سمت چپ و راست بدن، زمان بگذاریم.
” ادامه مقاله را در شماره 107 مجله دانش یوگا بخوانید.”