برگردان: مهدخت پریشانزاده
جاگی واشودو معروف به سادگورو، نویسنده و یوگی معروف هندی است که در این مطلب توضیح میدهد که این خواستههای انسان نیستند که منشأ بدبختیاش میشوند بلکه ناکامی و نرسیدن به آن خواستهها، باعث بدبختیاش میگردند. او اعتقاد دارد اگر کسی بخواهد خواستههایش را بهکل سرکوب کند، چیزی جز یک ناکامی بزرگ برایش باقی نخواهد ماند. در این مطلب با شما همراه باشید.
سوال: سادگوروی عزیز بر کسی پوشیده نیست که علت غم، اندوه و تنشهای ما، امیال و خواستههای ما هستند و درواقع امیال منشأ تمام بدبختیهاست. اما از آنجایی که من یک همسر و مادر هستم، نمیتوانم از این خواستنها رهایی یابم. ممنون خواهم شد نصایح ارزشمند شما را در این باره بشنوم.
سادگورو: دلیل این خواستهها و امیال این نیست که شما همسر یا مادر هستید. اگر همسر کسی هم نبودید ، میل آن را داشتید که همسر کسی شوید. وقتی همسر کسی شدید، میل پیدا میکنید بچه داشته باشید و مادر شوید. حالا که فرزند دارید می گویید : «اینها دلیل و ریشۀ خواستهها و امیال دیگری در من هستند.» این حرف صحیح نیست. شما حتی اگر همسر و مادر کسی هم نبودید، باز هم خواستهها از درون شما را می سوزاند. این بخشی از طبیعت شماست.
اینطور بیان کردید که ” امیال منشأ تمام بدبختی هاست ” . اما اینطور نیست. امیال منشأ بدبختی نیست. بلکه برآورده نشدن امیال، منشأ تمام بدبختیها است. برآورده شدن خواستهها که میتواند منبع شادی شما باشد.
حالا با این خواستهها چه باید کرد؟ آیا باید آنها را کشت؟ در برخی آموزشها و راهنماییها گفته میشود که باید تمام آرزوها و خواستههایتان را بکشید و تا زمانی که آنها از بین نروند، بدبختی از بین نخواهد رفت. اینها را به شما آموزش میدهند. اما اگر شما بخواهید تمام خواستههایتان را از بین ببرید، تنها چیزی که برایتان میماند، یک خواستۀ بزرگتر یعنی «از بین بردن خواستههایتان» است و سرانجام ناکام خواهید ماند. این که بگویید: «نمیخواهم خواستهای داشته باشم.» خودش یک خواستۀ دیگر است.
این بازی فریبکارانه نتیجۀ مثبتی نخواهد داد. چرا که خواستنها تنها به چیزهای مشخص و تعریف شده مربوط نمیشوند. انرژیای که شما آن را میل و آرزو مینامید با انرژیای که نامش را زندگی میگذارید تفاوتی ندارد. اگر بخواهید از نقطۀ الف به نقطۀ ب بروید، به یک میل و خواستن نیاز دارید. حالا بگویید چه چیزی شما را امروز به اینجا آورده؟ اتوبوس، ماشین یا یک وسیلۀ نقیله دیگر؟ نه. خواسته و میلت تو را به اینجا آورده. و چه چیزی تو را به خانه خواهد برد؟ باز هم خواستۀ تو. چه چیزی تو را وادار به غذا خوردن میکند؟ یک خواسته و میل است که تو را وادار به غذا خوردن میکند.
بنابراین چیزی را که خواسته و میل مینامید، تفاوتی با زندگی ندارد. زندگی تو یک میل است. پایۀ زندگی تو بر اساس یک میل است. اگر به تو بگویم: «خواستههایت را بکش.» تنها راه تو این است که خود را حلقآویز کنی. عملاً راهحل دیگری وجود ندارد. حتی اگر هماکنون بگویی: «میخواهم بمیرم.» باز هم آن یک خواسته است .هست یا نیست؟ بنابراین خودت را با این چیزها گول نزن.
امیال و خواستهها در زندگی امور بسیار اساسی و حیاتی هستند. اما همانطور که میدانی پایان ناپذیر نیز هستند. اگر یکی را برآورده کنی، خواستۀ بعدی پیدایش میشود. اگر آن را برآورده کنی بعدی و بعدی. آنها همیشه درخدمت تو حاضر خواهند بود. و بطور قطع بعضیهایشان احتمالاً برآورده نخواهند شد. آنهایی که برآورده نمیشوند احساس بدبختی بیشتری را در تو بوجود میآورند.
اگر به خواستهها با این دید نگاه کنید که این همان چیزی است که من میخواستم و در جستجویش بودم، آنگاه دیگر از واژۀ «میل، آرزو و تمنا» برای آن استفاده نمیکنید. بلکه به چشم یک اشتیاق درونی به آن نگاه میکنید که دوست دارد کمی بیشتر و بهتر است از چیزی که در آن لحظه هست، بشود. این یک خواسته است. بنابراین هدف غایی این خواستهها، رسیدن به آن طبیعت بیکران و لایتناهی میشود. اما از آنجا که آگاه نیستی، بدون اینکه بدانی چیزی را که اشتیاق دارد به بیکرانگی برسد، اینگونه بیان میکنی.
بنابراین نباید این خواستنها را از بین ببری. چرا که نمیتوانی.
“ادامه ی این مقاله را در شماره 116 مجله دانش یوگا بخوانید”