یوگاژورنال/ برگردان: بهاره جعفری صمیم
وضعیتهای تک پای یوگا امکان کشف و ارتباط با مرکز ثقلمان را فراهم آورده و یک حس تعادل سیال و روان در ما به وجود می آورند.
در سال 1990، هنگامی که استاد معروف یوگا، آیینگر بزرگ، از باغوحش سندیهگو بازدید میکرد ناگهان تحت تاثیر توازن و تعادل فلامینگوها قرار گرفت. او با اشاره به فلامینگوی صورتی رنگی که مثل یک تخته سنگ بیحرکت روی یک پا تعادلش را حفظ کرده بود و بدون توجه به سر و صدای فلامینگوهای دیگر، منقارش را زیر پر و بالش برده و به خواب فرو رفته بود، از مربیان یوگایی که ایشان را همراهی میکردند پرسید: « میتوانید در چنین حالتی بیارامید؟» و البته، پاسخ منفی بود.
برای انسانها، خوابیدن در چنین وضعیتی (تعادل روی یک پا) امکانناپذیر است. حتی قرار گرفتن در وضعیتهای تعادلی سادهتر مانند حرکت درخت یا ماه نیمه، توجه و هوشیاری کامل ما را طلب میکند. توجهی که سایر حرکتهای ایستاده احتیاجی به آن ندارد. در این حرکات به محض اینکه تمرکز خود را از دست بدهیم، میافتیم. این حرکات تعادلی به حضور ذهن خاصی نیاز دارند. در حالت طبیعی هنگامی که روی یک پا ایستادهایم، برای تمرکز روی وضعیت موجود، ناگزیر افکار اضافیمان را کنار میگذاریم. به همین علت است که حرکات تعادلی در عین اینکه هوشیاری زیادی میطلبند، قادرند آرامش درونی زیادی در ما بهوجود آورند.
در حالت تعادل، ما مرکز ثقل بدن خود را در راستای میدان گرانش زمین قرار می دهیم و در نتیجه به معنای واقعی کلمه در تعادل فیزیکی با نیروی اصلی طبیعت قرار میگیریم. ولی نمیتوانیم تنها با ثابت و بیحرکت بودن، این توازن حفظ کنیم بلکه باید لحظه به لحظه تعادلمان را تجدید نماییم. اگر تلاش مستمر برای تنظیم مرکز ثقلمان، موفقیت آمیز باشد، نهتنها موجب تعادل ماهیچهها و استخوانها میگردد بلکه تکانههای عصبی، افکار، احساسات و آگاهیمان نیز به تعادل میرسد. در نتیجه احساس آرامش سراسر وجودمان را فرا می گیرد و تعادل جسمی منجر به تعادل فکری و روحی خواهد شد
از طرف دیگر عدم تعادل بر عکس این حالت عمل میکند. از دست دادن تعادل در وضعیتهای تکپا میتواند موجب ایجاد حس ناامیدی در فرد شود. چیزی فراتر از ترس غریزی افتادن رخ میدهد و مستقیما نفس را هدف قرار میدهد. در نهایت معمولا پیش نمیآید که به زمین بیفتیم و آسیب ببینیم، چراکه خیلی راحت میتوانیم پای دیگرمان را زمین بگذاریم. اما همین پا زمین گذاشتن ساده میتواند ما را پریشان کند.
وقتی در تنهایی مشغول حرکت درخت باشیم و در آن موفق نشویم، یک صدای منتقد درونی را میشنویم که میگوید: «چت شده؟ باید بتونی این کارو انجام بدی.» اگر در کلاس باشیم همان افتادن میتواند در جمع به ما حس حقارت بدهد، حسی که بزرگیش بسیار فراتر از اتفاق پیش آمده است. وقتی تعادلمان را از دست میدهیم، حس میکنیم در کنترل خود نیستیم و نفس از خارج شدن از کنترل، بیزار است،. بهخصوص وقتی دیگران هم شاهد ماجرا باشند.
علیرغم این احساس دلسردی، آساناهای تعادلی تکپا آنقدر فواید خوبی برای فرد دارد که ارزش دارد برای تمرین و انجام آنها تلاش کنیم. این حرکات علاوه بر تقویت تمرکز و آرامش، عضلات را قوی ساخته، باعث هماهنگی و توازن ما شده و شکل ایستادن و راه رفتن و همچنین انجام بسیاری از فعالیتهای روزمرهمان را بهبود میبخشند. این مزایا باعث افزایش طول عمر ما شده و کمک میکند از افتادنهایی که اغلب منجر به آسیب و فوت افراد سالمند میشود اجتناب نماییم.
توازن: فیزیک تعادل
سه رکن اصلی تعادل عبارتست از تنظیم تراز، قدرت و توجه.
تنظیم راستای بدن با جاذبۀ زمین مسالۀ بسیار مهمی است و تعادل را از لحاظ فیریکی امکانپذیر میسازد. قدرت ما را قادر میسازد همترازی بدن را ایجاد و حفظ کنیم و از طریق توجه میتوانیم به صورت پیوسته همترازی بدن را در کنترل داشته باشیم و بدانیم چطور در هر لحظه چطور آن را اصلاح نماییم.
از بسیاری جهات تعادل بدن روی یک پا شبیه تعادل الاکلنگ و تابع همان قوانین فیزیکی است. اگر مرکز ثقل را روی یک تکیهگاه قرار دهید، تعادلتان حفظ میشود در غیر اینصورت تعادل نخواهید داشت. به همین سادگی. اما چون بدن شما پیچیدهتر از الاکلنگ است به این راحتی نمیشود به تعادل رسید.
حال میخواهیم با بررسی وضعیت وریکشآسانا ببینیم همترازی با جاذبۀ زمین در حرکت تعادلی چه تاثیری دارد. وقتی شما در وضعیت تادآسانا میایستید و برای وریکشآسانا آماده میشوید، در واقع پاهایتان تکیهگاه شما هستند. مرکز ثقل(جایی که باید آنرا دقیقاً بر مرکز پایه قرار دهید تا به تعادل برسید) معمولاً در افراد مختلف متغیر است، ولی عمدتاً کمی پایینتر از ناف در عمق شکم قرار دارد و از آنجایی که انسانها کم و بیش از لحاظ راست و چپ بدن، قرینه هستند، این نقطه روی خط وسط بدن میافتد. اگر مقابل آینه بایستید و یک خط شاقول از سقف به زمین که از نقطۀ مرکز بدنتان عبور میکند تصور کنید. میبینید که درست بین پاها در مرکز تکیهگاه شما تمام میشود. وزن شما بین دو طرف خط میانی بدن به طور یکنواخت تقسیم شده و در این حالت حفظ تعادل آسان است.
ولی زمانی که پای راستتان را از زمین بالا میآورید و کمکم زانوی راستتان را برای رفتن به وضعیت وریکشآسانا بالا میبرید، همه چیز تغییر میکند. تکیهگاهتان باریکتر میشود چرا که فقط پای چپتان روی زمین است. وزن پای شما که به راست تاب می خورد، مرکز ثقل را هم به راست منتقل می کند و دیگر روی خط میانی بدن نیست. برای جبران، شما به صورت ناخودآگاه کل بدن خود را به چپ می برید و تلاش می کنید مرکز ثقل را به روی خط شاقول جدیدی که از پایه تکیه گاه جدیدتان عبور می کند، برگردانید. بدین منظور شما باید وزن بدن خود را به طورمتعادل در دو طرف خط شاقول توزیع کنید. ولی مهم است که بدانید تعادل لزوماً به مفهوم قرار دادن وزن مساوی در دو طرف خط، یعنی همان کاری که در تادآسانا انجام می دهید، نیست.
“ادامه ی این مقاله را در شماره 113-114 مجله دانش یوگا بخوانید”